۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳
اقتصاد

راهنمای جامع بازاریابی برای استارتاپ‌ها

راهنمای جامع بازاریابی برای استارتاپ‌ها

فرایند بازاریابی برای استارتاپ‌هایی که با منابع محدود مواجه‌اند و هنوز به‌عنوان کسب‌وکاری نوپا در ابتدای مسیرشان هستند، مرز بین پیروزی و شکست است.

راه‌اندازی و شروع هر کسب‌وکار بسیار هیجان‌انگیز است؛ اما متأسفانه تئوری «اگر محصول را تولید کنی، مشتریان خود را پیدا می‌کند» در بازارهای رقابتی امروزی به واقعیت تبدیل نمی‌شود. پشت‌صحنه‌ی بیشتر داستان‌های برند موفقی که می‌شنویم، سال‌ها سخت‌کوشی و پیگیری است. به‌بیانِ‌‌ساده، بازاریابی استارتاپ مسئله‌ای منحصربه‌فرد محسوب می‌شود که دلیل آن غالبا منابع محدود، یعنی زمان و بودجه و نیروی کار ماهر است.

زمانی‌که استارتاپی اداره می‌کنید، باید مطمئن شوید هر تلاشی هرچند کوچک، به‌خوبی برنامه‌ریزی‌ و بی‌عیب‌و‌نقص اجرا می‌شود؛ مخصوصا وقتی می‌دانید رویکردهای سنّتی بازاریابی برای استارتاپ‌ها جواب نمی‌دهد. بازاریابی استارتاپ حوزه یا حتی علم کاملا متفاوتی است؛ ازاین‌رو، در این مطلب سعی می‌کنیم مهم‌ترین نکات این حوزه را مرور کنیم.

پایه‌ها

قبل از اینکه آجرها را روی‌هم بگذارید و ساخت دیوارها را آغاز کنید، به پِی محکمی نیاز دارید. تنظیم استراتژی مناسب و موفق بازاریابی استارتاپ نیز از اصول مشابهی پیروی می‌کند. بنابراین، پیش‌ازاینکه تلاش‌های بازاریابی خود را شروع کنید، مطمئن شوید مبانی زیر را به‌خوبی پوشش داده‌اید:

Choosing a Market

انتخاب بازار

برای بنیان‌گذاران استارتاپ آسان است که فکر کنند جهان، محصولات آن‌ها را دوست دارد. بنیان‌گذاران با محصولات خود نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند؛ اما واقعیت این است که احتمالا فقط بخش کوچکی از جامعه به محصولاتتان علاقه‌مند‌ هستند.

اگر تلاش کنید استارتاپ را در همه‌ی بازارها یا نزد همه‌ی مردم بازاریابی کنید، هم زمان و هم پول خود را هدر می‌دهید. بهترین راه‌حل این است که نیچ مارکت هدف را بیابید و انرژی خود را روی کسب سهم بیشتری از این بازار متمرکز کنید.

چگونه می‌توانید بازار را انتخاب کنید؟ برای این منظور باید به چهار عامل اصلی توجه کنید:

  • اندازه‌ی بازار (Market Size): آیا جمعیت‌شناسی منطقه‌ای را هدف قرار می‌دهید؟ شما باید بدانید دقیقا با چه تعداد مشتری بالقوه رو‌به‌رو هستید.
  • ثروت بازار: آیا این بازار می‌تواند هزینه‌ی خرید محصولات شما را بپردازد؟
  • رقابت بازار: آیا این بازار اشباع‌ شده و رقبای زیادی در آن حضور دارند؟
  • گزاره‌ی ارزش: آیا گزاره‌ی ارزش استارتاپ شما به‌حدی ارزشمند است که صدای کسب‌وکار خود را از سایرین متمایز کنید؟

تعریف کلیدواژه‌ها

پس‌ازاینکه بازار هدف را به‌وضوح مشخص کردید، می‌توانید فهرست کلیدواژه‌ها را جمع‌آوری کنید. شما از فهرست کلیدواژه‌ها عمدتا برای وبلاگ نویسی و رسانه‌های اجتماعی و وب‌سایت اصلی بازاریابی خود استفاده می‌کنید. اساسا باید فهرستی از کلمات یا عباراتی فراهم کنید که به برندتان بسیار مرتبط هستند. به این پرسش پاسخ بدهید: مردم برای پیداکردن استارتاپ شما، چه واژه‌هایی در گوگل جست‌وجو می‌کنند؟

بهتر است ابتدا سه تا پنج کلیدواژه‌ی اصلی را بنویسید. این واژه‌ها باید کاری که استارتاپ شما انجام می‌دهد، به‌طور کامل، اما خلاصه بیان کنند. فهرست کلیدواژه‌های اصلی باید براساس گزاره‌ی ارزش استارتاپ تعیین شود. محصول یا خدمت یا ارزش پیشنهادی به مشتری چیست؟

در مرحله‌ی بعد باید کلیدواژه‌های ثانویه را بنویسید که عبارات خاص‌تری هستند. این کلیدواژه‌ها بیشتر در وبلاگ شرکت، ایمیل مارکتینگ و… به‌کار می‌روند. با استفاده از ابزارهای رایگان می‌توانید کلیدواژه‌هایی بیابید که در‌حال‌حاضر، ترافیک بیشتری به‌سمت وب‌سایت شما می‌فرستند.

نکته‌: مشخصه‌ی بهترین کلیدواژه‌هایی که ازطریق این ابزارها پیدا می‌شوند، رقابت کم و ترافیک زیاد است. به‌عبارت‌ِدیگر، بسیاری از مردم این کلیدواژه‌ها را جست‌وجو می‌کنند؛ اما نتایج زیادی برای آن‌ها نمایش داده نمی‌شود.

 Defining Success

تعریف موفقیت

استارتاپ‌های مختلف به شیوه‌های متفاوتی موفقیت را تعریف می‌کنند. به‌عنوان‌ مثال، برای استارتاپ A پانصد مشترک یا ثبت‌نام جدید در هر ماه، موفقیت درخورتوجهی محسوب می‌شود؛ درحالی‌که استارتاپ B کسب درآمد ۵۰,۰۰۰ دلاری در هرماه را موفقیت می‌داند. هر ایده‌ای که از موفقیت استارتاپ دارید، باید آن را در همان مراحل اولیه تعریف کنید و به همه‌ی اعضای تیم اطلاع دهید. مطمئن شوید همه‌ی اعضای استارتاپ تعریف شما از موفقیت را می‌دانند و آماده‌اند به‌سمت آن حرکت کنند.

مقاله‌های مرتبط:

  • مقایسه بازاریابی برای استارتاپ ها و شرکت‌های بزرگ
  • معرفی استارتاپ‌های بزرگی که از استراتژی بازاریابی محتوا استفاده می‌کنند

فرقی نمی‌کند موفقیت را با کسب سود، درآمد، اشتراک یا هر چیز دیگری تعریف کرده‌اید. مهم این است که در ایده‌ی خود ثبات داشته باشید و هدف استارتاپ را به رشد واقعی مرتبط کنید. پس، به ایده‌ی انتخابی‌تان متعهد بمانید.

تنظیم متریک‌های اصلی

مشخص‌کردن متریک‌ها نیز به‌همان اندازه‌ی تعریف موفقیت مهم است. همان‌طورکه نباید در تعریف موفقیت افراط کنید، نباید متریک‌های غیرواقعی و بی‌فایده‌ای انتخاب کنید. مطمئن شوید متریک‌های اصلی شما دقیقا اندازه‌گیری‌شدنی و خاص هستند. به‌عنوان‌ مثال، فرض کنید موفقیت استارتاپ را با عنوان ۵۰۰ ثبت‌نام جدید در ماه تعریف کرده‌اید. شما می‌توانید نرخ تبدیل سه تماس برای ثبت‌نام را اندازه‌گیری کنید؛ اما هدف این است که چند معیار بسیار ارزشمند را براساس اقدام‌های انجام‌شده در سراسر قیف خرید مشتری انتخاب کنید؛ مثلا ثبت‌نام، اشتراک خبرنامه، دانلود ای-بوک (کتاب الکترونیکی). سعی نکنید همه‌چیز را اندازه‌گیری کنید. فقط روی چند شاخص مهم موفقیت متمرکز شوید.

نکته: اگر از ابتدا متریک‌های پایه را تنظیم کنید، راحت‌تر می‌توانید رشد کسب‌وکار خود را بسنجید.

Estimating a Conversion Rate

برآورد نرخ تبدیل

گام بعدی، تعیین نرخ تبدیل و ارزش‌ها است. برای نمونه، ثبت‌نام در خبرنامه‌ی استارتاپ را در نظر بگیرید. ثبت‌نام ۱۰۰ خبرنامه‌ی جدید در هرماه می‌تواند رشدی فوق‌العاده محسوب شود؛ البته اگر نرخ تبدیل شما ۲۰ درصد باشد. نرخ تبدیل ۲۰ درصدی به این معنا است که ۲۰ درصد از کل افراد مشترک خبرنامه‌ی شما به مشتریانی تبدیل می‌شوند که برای محصولاتتان پول می‌پردازند. اگر نرخ تبدیل شما ۱ درصد باشد، ثبت‌نام ۱۰۰ نفر در خبرنامه‌ی شرکت خبر درخورتوجهی نیست.

شما باید براساس داده‌های تاریخی استارتاپ، نرخ تبدیل مشتریان بالقوه یا لیدهای استارتاپ را برآورد کنید. سپس، همین عملیات را برای محاسبه‌ی ارزش عمر هر مشتری انجام دهید. اگر بدانید چه درصدی از مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی تبدیل می‌شوند و هریک از آن‌ها چه ارزش یا درآمدی برای استارتاپ ایجاد می‌کنند، می‌توانید ارزش‌هایی برای تکمیل اهداف مشخص کنید.

تنظیم بودجه

درنهایت، نمی‌توانیم نقش بودجه را در تلاش‌های آتی بازاریابی نادیده بگیریم. شما باید بررسی کنید برای اجرای استراتژی بازاریابی استارتاپ از عهده‌ی پرداخت چه هزینه‌ای برمی‌آیید؟ به‌یاد داشته باشید هزینه‌ی بازاریابی Inbound بسیار ارزان‌تر از هزینه‌ی بازاریابی Outbound است؛ ولی بازهم رایگان نیست. پس، بودجه‌ی بازاریابی را نیز از مراحل اولیه مشخص کنید و محدودیت آن را بپذیرید.

مقاله‌ی مرتبط:

  • چگونه بدون بودجه برای استارتاپ خود تبلیغ کنیم

مسئله‌ی مهم دیگر برنامه‌ریزی و تقسیم دقیق بودجه‌ی بازاریابی است. به‌عنوان‌ مثال، وبلاگ شرکت تا‌به‌امروز قدرتمندترین و مؤثرترین ابزار بازاریابی شما است؛ به‌همین‌دلیل، تصمیم می‌گیرید ۴۰ درصد از بودجه را روی آن سرمایه‌گذاری کنید یا شاید بخواهید ۳۰ درصد از بودجه‌ی بازاریابی را برای توسعه‌ی کتاب یا دوره‌ی آنلاین جدید صرف کنید. فقط مطمئن شوید قبل از شروع هزینه‌کردن، هزینه‌ی تدارکات را پرداخت کرده‌اید.

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *