عوامل موًثر در موفقیت چیست ؟
در علم روانشناختی تستی تحت عنوان «افسردگی آموخته» توسط یک روانشناس روی موجود زنده (خرگوش) انجام شد. در این تست، برای مدتی خرگوش در معرض شوک قرار داده میشد. با واردکردن شوک های متعدد به دلیل اینکه در قفس بسته بود، امکان فرار برای این حیوان فراهم نبود.
بر اساس نتایج این تست، در جلسات یازدهم به بعد نیز باوجود اینکه در قفس باز بود اما خرگوش اقدام به فرار نمیکرد. نکته حائز اهمیت در این تست این بود که خرگوش به مرور زمان، احساس میکرد تلاشش هیچ نقشی در روند آزادشدنش ندارد. به عبارت دیگر عدم موفقیت خرگوش برای آزادشدن، پذیرفتن شکست بود که باعث میشد در نهایت دست به تلاش نزند.
نتیجه این تست در مورد افرادی که بعد از عدم موفقیت در یک زمینه یا یک فعالیت دست از تلاش میکشند نیز صدق میکند. مثلا دانشآموزی که در کنکور موفق نشده و این مساله برایش به نوعی عدم موفقیت به شمار میرود و آن را شکست تلقی میکند، به این باور میرسد چون در این مرحله دچار شکست شده، در مراحل دیگر زندگی نیز موفق نخواهد بود چراکه با وجود درس خواندن در کنکور، قبول نشده از اینرو دلیلی برای تلاش مجدد نمیبیند. درحالی که نمیتوان مرز دقیقی بین شکست و موفقیت تعریف کرد.
درحقیقت با آنکه عدم موفقیت، یکی از مسایلی است که همواره در کنار موفقیت مطرح می شود اما برخلاف تصور عموم که عدم موفقیت را معادل با شکست تعریف میکنند، موفقیت صرفا به معنای موفق بودن در هر کاری نیست و عدم موفقیت میتواند زمینهای برای شروع دوباره باشد.
دکتر محمدرضا کاظمی، فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان نیز با بیان اینکه به گفته متخصصان روانشناسی اگر کسی یاد نگیرد هدفی را دنبال کند، هیچوقت زندگی مستحکمی نخواهد داشت، گفت: «برای رسیدن به هدف، انگیزه موفقیت عامل موثری است. انگیزهای که در کودکان شکل متفاوتی دارد و برخلاف جوانان و بزرگسالان که این احساس در آنها همراه با رقابت و پیروزی است، در کودکان معنا و مفهومی دیگر دارد. »
وی با بیان اینکه در این سنین برای کودکان برنده یا بازنده شدن معنی ندارد و بیشتر جنبه تفریح و بازی مدنظر آنهاست، خاطرنشان کرد: «پس از سن ۴-۶ سالگی که سن آغاز رشد انگیزه هاست، کودک درک می کند اگر بیشتر سعی کند می تواند کاری را با موفقیت به انجام برساند.
در کنار این موفقیتها والدین باید همواره آنها را تشویق کنند و به فرزندشان نشان دهند که آنها را درک می کنند و می دانند فرزندشان زحمت می کشد، همچنین عدم موفقیت آنها را به عنوان یک فاجعه تلقی نکنند. گاه برخی والدین به دلیل اینکه کودکشان همیشه موفق بوده، انتظار دارند بهترین باشد. غافل از اینکه کودکان دراین وضعیت، بعد از ناتوانی در موفقیت ممکن است دیگر تلاشی برای ادامه راه نکنند.»
تربیت صحیح کودک، اعتمادبه نفس و پشتکار در کودکی، زمینهساز موفقیتخواهی در دوران نوجوانی
کاظمی در ادامه با بیان اینکه عواملی چون تربیت صحیح کودک، احساس اعتمادبهنفس و تقویت و پشتکار در کودکی، زمینهساز موفقیتخواهی در دوران نوجوانی هستند، گفت: «در نوجوانی، موفقیت از یک سو ارتباط مستقیمی با دوران کودکی و از سوی دیگر تاثیری بسیار مثبت بر موفقیتهای دوران جوانی و بزرگسالی دارد و عواملی چون تربیت صحیح کودک، احساس اعتمادبهنفس و تقویت و پشتکار در کودکی، زمینهساز موفقیتخواهی در نوجوانی هستند و پایه روانشناختی احساس ارزش فردی در بزرگسالی، به کسب شایستگی در این دوران بستگی دارد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارتش در ادامه افزود: «بهطور کلی در دوران نوجوانی مسایل متعددی وجود دارند که دستیابی به موفقیت در دوره نوجوانی و حتی دورههای بعد، به حل درست این مسائل ارتباط پیدا میکند. مهمترین مساله در این دوران دستیابی به احساس مطمئنی از خویشتن است. درواقع در این مرحله نوجوان باید بتواند بحران هویت را به خوبی پشت سر بگذارد و به یک احساس صحیح و درست از خود برسد تا در راستای رسیدن به موفقیت و احساس رضایت از خود از آن استفاده کند. معمولا با شروع دروه نوجوانی، نوع تفکر انتزاعی، مفهومی و آیندهنگر است.
در این دوره بسیاری از نوجوانان، خلاقیت قابلملاحظهای از خود در قالب نگارش، موسیقی، هنر و شعر یا خلاقیت در ورزش و علاقه به دنیای عقاید (انساندوستی، اخلاق، شرافتمندی و مذهب) از خود نشان میدهند. درحقیقت، مهمترین تکلیف نوجوان در این زمان، دستیابی به شناخت صحیح از خود است.»
حس استقلال و خودمختاری در موفقبودن نوجوان تاثیرگذار است
این فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان با اشاره به اینکه در این دوران، حس استقلال و خودمختاری است که به نوعی در موفقبودن نوجوان تاثیرگذار است، گفت: «معمولا در این دوره ممکن است والدین با رفتارها و برخوردهای منفی از سوی نوجوان روبرو شوند و برای اینکه او استقلال و خودمختاری خود را به رخ بکشد، در اغلب موارد بر سر مسائل متفاوت، با آنها به مخالف بپردازد. در این دوره استقلالطلبی، بهتر است خانوادهها پختگی و بالیدگی در حال ظهور نوجوان را تشویق کنند و او را مورد حمایت قرار دهند تا پاسخی برای سوالها (به کجا خواهم رسید) و رفتارهای منفی خود پیدا کند.
رسیدن به این پاسخها زمینهای است برای پشتسرگذاشتن این مرحله و برداشتن قدمی دیگر در راه رسیدن به موفقیت. معمولا رفتارهای خطرجویانه نوجوانان که اغلب به دلیل ترس از بیکفایتی، بیهویتی یا احساس حل توانی (تصور میکنند میتوانند هر اتفاقی را کنترل کنند و از پس هر موضوعی برآیند) نمایان میشوند، میتواند با عدم موفقیت او در هر زمینهای همراه باشد.»
در ادامه گفتوگو کاظمی با بیان اینکه از دیگر عوامل تاثیرگذار در رسیدن به جاده موفقیت یا درجا زدن در آن، تاثیرپذیری از گروه همتاهاست، افزود: «در این دوره از رشد، نوجوان ارزش و اعتبار زیادی برای همتاهای خود قائل است و بیش از آنکه به بزرگترها تکیه کند به سمت آنها کشیده میشود و تحتتاثیر آنهاست و بیشترین وقت خود را با آنها میگذراند.
معمولا برای پشت سر گذاشتن این مرحله رشدی والدین باید رابطه خود را با نوجوان به رابطهای دوستانه تبدیل کنند و در این مسیر در انتخاب همسالان او را مورد حمایت قرار دهند تا به سمت موفقیت پیش برود. درواقع به شکل نامحسوس، مراقب ارتباط نوجوانشان با این گروه باشند و در عین حال با حمایت از تاثیرگذاری آنها که تاثیر مثبتی بر جهتدهی به نوجوان در رسیدن به موفقیت دارند، بهره ببرند.»
انتخاب رشته تاثیر مثبتی بر انتخاب شغل و پیشرفتهای بعد از آن دارد
این روانپزشک با اشاره به اینکه شکاف نسل نیز یکی دیگر از مواردی است که میتواند بر موفقیت نوجوانان تاثیرگذار باشد، گفت: «با بیتوجهی به این مساله، ممکن است نوجوان از مسیری که باید در آن باشد، دور شود و با ایجاد این فاصله در نهایت از مسیر موفقیت جدا بماند. والدین باید بدانند بین آنها و نوجوانشان از نظر عقاید و سلایق تفاوتهایی وجود دارد از این رو باید خود را با مسائل مربوط به دوران نوجوانی؛ انتخاب دوست، تفریحات و… منطبق و آنها را درک و در پشت سرگذاشتن این دوره او را یاری کنند و صرفا به دلیل علایق شخصی یا نوع تفکر خاص خود مانع رشد و موفقیت او نشوند.
علاوه بر این، تکامل اخلاقیات در نوجوانی نیز تاثیر مثبتی بر موفقیت نوجوان دارد. در این دوره نوجوان به مرحلهای از اصول اخلاقی میرسد که برخلاف دورههای قبلتر که تنبیه و پیروی از والدین یا یکسری اصول، تعیینکننده نوع رفتار و اخلاق او در ارتباط با دیگران است، در این دوره تلاش بر این دارد که در ارتباط با دیگران بر مبنای اصول اخلاقی عمل کند که آنها را پذیرفته و در نهایت منجر به احساس رضایت فردی در او میشود. تمام این اینها زمینهای را فراهم میکند که نوجوان در شرایطی قرار گیرد که در جهت موفقیت قدم بردارد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارتش در نهایت با اشاره به انتخاب که تاثیر مثبتی بر انتخاب نوع شغل و پیشرفتهای بعد از آن دارد، گفت: «نوجوانان در انتخاب شغل تحتتاثیر همسالان، والدین، معلمان و مشاوران و حتی نیروهای خودآگاه درونی خود هستند. با انتخاب رشته مناسب در آینده، احساس کفایت و توفیق یافتن بر وظایفی که اجتماع آن را مهم تلقی میکند، به دست میآید.
البته انگیزه پایدار لازم برای تسلط بر شغل تنها زمانی ممکن است که برای نوجوان برآوردن نقش و کسب احترام دیگران فراهم باشد. والدین نباید فراموش کنند که مجموع تمام این عوامل در کنار هم، نوجوان را در مسیر موفقیت یا جداشدن از آن قرار میدهد. پس باید به او کمک کنند که به خوبی این مراحل را پشت سر بگذارد و با تربیت صحیح، اعتمادبهنفس بالا و پشتکاری که دارد به سمت موفقیت پیش رود که حاصل آن در تمام دورههای بعد زندگی جوانی، بزرگسالی و سالمندی آن تاثیر بسزایی دارد.»
موفقیت از جامعهای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است
دکتر حسین ابراهیمیمقدم، روانشناس و مشاور خانواده نیز معتقد است موفقیت از جامعهای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است و تعریفهای مختلفی دارد و به همین دلیل هیچگاه نمیتوان یک ملاک واحد و مشخص برای آن در نظر گرفت و آن را به تمام افراد بسط داد.
وی در گفتوگو با شفقنا زندگی، با بیان اینکه با این حال در نگاه کلی دو نوع نگرش در مورد تعریف موفقیت وجود دارد، گفت: «یکی از این نگرشها مبتنی بر این موضوع است که افراد موفق در گروه «آدمهای منفی» قرار نگیرند، یعنی جزو انسانهای شکستخورده و جامانده نباشند و نگرش دیگر در این باره نیز میگوید انسان موفق، انسانی است که توانسته بر معیارها و استانداردهای تعریفشده توسط جامعه خود دست پیدا کند.»
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه نگرش اول معمولا نگاه معطوف به افراد جوان یا بزرگسالی است که نتوانستهاند فرد موفقی باشند و از امکانات خود بهره بگیرند و به سمت و سویی قدم برداشتهاند که امکانات خود را هدر دادهاند و موقعیت و زمان را تلف کردهاند و معمولا به این افراد به چشم فردی که موقعیت مناسبی ندارد، نگاه میشود، افزود: «از جمله این افراد کسانی هستند که درگیر موادمخدر شدهاند یا به هر صورت نتوانستهاند تحصیلات خود را به اتمام برسانند یا کسانی که در شغل و حرفه خود، موقعیت اقتصادی و اجتماعی مناسبی ندارند، اما دیدگاه دوم اینطور بیان میشود که با توجه به اینکه هر فرد دارای پتانسیل خاص خود است، باید دید با توجه به این پتانسیل، استعداد، سرمایهگذاری و بحثهایی از این قبیل، فرد تا چه حد توانسته به آنچه مستحق آن بوده دست پیدا کند. اگر به این نتیجه مورد انتظار دستیافته باشد، موفق بوده و در غیر این صورت شکست خورده است.»