برنامه سازان صدا و سیما به جای کیفیت، دغدغه با عجله رسیدن به آنتن را دارند
به گزارش سینماپرس، تلویزیون مجموعههای بزرگ و ماندگاری تولید کرده مثل مجموعه «هزاردستان «مرجوم حاتمی، «قصههای مجید»، «سلطان و شبان»، «سربداران»، «روزی روزگاری»، «روزگار قریب» و… خیلی سریالهای موجه و دوست داشتنی داشتیم اما در سالهای اخیر، سریالسازی به سمت تکرار حرکت کرده است. اگر صدا و سیما را سوپرمارکت فرهنگی درنظر بگیریم بخشی از قفسههای این مغازه در اختیار برنامههای کپی شده از روی آثار ماهوارهای و تلویزیون خارجی و بخشی دیگر از قفسهها، برنامههای ضعیف و متوسط به خود اختصاص داده و در قفسههای دیگر فیلمها و سریالهای نازل خارجی جا خودش کرده و همچنان قفسه خوب و استاندارد از سریالها و فیلمها و برنامههای شاخص و برجسته خالی است.
در سال ۱۳۹۸ تلویزیون در عرصه سریالسازی به جز یکی دو اثر، مجموعههای متوسط و زیرمتوسط روی آنتن بردند که در هر حال به رغم تلاشهای چند گروه سریالساز، بقیه سریالها کم و بیش زیر متوسط بودند و نتوانستند از تلویزیون آبروداری کنن. صداوسیما برای ایجاد ارتباط درست و پیوسته و عمیق با مخاطب، باید کارشناسانه و اندیشمندانه وارد عرصه برنامهسازی و سریالسازی شود. از هنرمندان و عوامل حرفهای و کاربلد بهره بگیرد. اصالت را به تلویزیون برگردانند و به سفارشها و توصیهها گوش نکنند؛ استعدادهایی وجود دارند که با کمک تجارب اساتید فرهنگ و هنر میتوان اتفاقات خوبی را برای رادیو و تلویزیون پدید آورد.
سریال “عملیات ۱۲۵”
به بهانه نگاهی به مشکلات سریالسازی در تلویزیون و روز تولد عبدالرضا اکبری بازیگر قدیمی که بارها او را در نقشهای مختلف و نوستالژیهای خاطرانگیز به یاد میآوریم. پهلوان نصرت “پهلوانان نمیمیرند” و مهندس نامی “تولدی دیگر” امروز ۶۷ ساله شده و کارنامه درخشانی در بازیگری از خود به جای گذاشته است. هنرمند کرمانی که کارش را از سن ۱۶ سالگی با جذب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد.
به اتفاق دوستانش در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر موسوم به گروه تئاتر نجفآباد را تأسیس کردند. اولین مربی آنها داریوش مؤدبیان بود و بعدها بهزاد فراهانی این سمت را بعهده گرفت و گروه تئاتر کوچ را تشکیل دادند. فعالیت آنها تا سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا کرد و با منحل شدن گروه به تلویزیون آمد. او در چندین تله تئاتر شرکت کرد و از این طریق به سینما راه یافت و توانست در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی به ایفای نقش بپردازد.
سریال “مزد ترس”
زمانی «تولدیدیگر» در این تلویزیون ساخته میشد یا «مزد ترس» و «پهلوانان نمیمیرند»؛ سریالهایی که در بازپخشهای مجدد هم حرفهای تازه و جدیدی برای مخاطب دارند. داستان سریال داریوش فرهنگ جزو کارهای پرطرفدار دهه ۷۰ بود که آن را مسعود رسام و بیژن بیرنگ تهیه کرده است. سریال «تولدیدیگر» زوج مرفهی را بهنمایش درمیآورد که مشکلات عدیدهای با یکدیگر دارند. زن خانه بر اثر تصادف و آتشگرفتن خودرو، ناپدید میشود و بقیه ماجرا که در آن بازیگران شاخصی همچون مرحوم جمیله شیخی ایفای نقش میکردند.
عبدالرضا اکبری فارغ از این حضور مؤثر و بهیادماندنی، تاکنون در سریالهای متعددی همچون «مزد ترس»، «پهلوانان نمیمیرند»، «اغما»، «دلنوازان»، «خونبها»، «شوق پرواز» و «معمای شاه» به ایفای نقش پرداخته و آخرین کاری که از او در تلویزیون پخش شد هم به سریال «آنام» برمیگردد. البته او در سینمای ایران هم آثار قابل اعتنایی همچون «کانیمانگا»، «روز شیطان»، «بازی با مرگ»، «اخراجیها» دارد و برای اولین بار نقش حضرت امام خمینی(ره) را در «فرزند صبح» بهروز افخمی ایفا کرد.
چندی پیش در جریان گفتوگو با عبدالرضا اکبری، او به نکات قابل توجه و تأملی در دنیای سینما و خصوصاً مقوله سریالسازی تلویزیون اشاره کرد که در ادامه شاهدِ برخی از بخشهای آن گفتوگو خواهید بود که بازخوانی شده است. سیما و سینمایی که یش از توجه به ساخت آثار دقیق و تأثیرگذار میکوشند دقایق فیلمبرداری روزانه، لوکیشنهای کم و تکراری را جلوی دوربین ببرند؛ از بازیگرانی استفاده کنند که بیشتر به دیالوگحفظکن معروفند تا شخصیتپرداز! به جای درخشش روی صحنه تئاتر، جلوی دوربین تلویزیون و یا سینما، دنبال جمع کردن فالوور و خودنمایی فضای مجازیاند. در گذشته طلایی سریالهای تلویزیونی و کارهای سینمایی، بازیگران با هنرشان، خودشان را نشان نمیدادند و هرآنچه در چنتهشان بود جلوی دوربین و روی صحنه عرضه میشد. بیشتر متوجه رسالتها و وظایفشان میشدند و ترجیح نمیدادند درباره هر مسئله و اتفاقی از خودشان واکنش نشان دهند.
امروز فضای سیما چه برنامهسازی و چه سریالسازی را باندبازی، رفتارهای سفارشی و خصوصاً عجله در تولید سریال و فیلم، تحتالشعاع قرار داده است. این شتابزدگی در تولید سریال، باعث شده مخاطب خط داستانی تکراری و بازیهای ناپختهای را ببیند؛ نقاط ضعفی که هر سال بروز و ظهور بیشتری پیدا میکند. با نگاهی به سریالهای ضعیف نوروزی هم میتوان به این نکته رسید که آنقدر با عجله و شتابزدگی دنبال پُرکردن آنتن هستیم که از تغییر و نزول ذائقه مخاطب در تماشای سریال و فیلم غافل شدهایم.
از طرفی دیگر عبدالرضا اکبری و امثال او که سالها نوستالژیهای تلویزیونی زیادی به یادگار گذاشتهاند این روزها کمتر دیده میشوند؛ چون به قولِ خودشان، نویسندگان کمتر برایشان دیالوگ مینویسند، در نتیجه نقشهای پدرها یا پدربزرگها و حتی مادرها و مادربزرگها به این گروهِ کاربلد پیشنهاد میشود. قاعدتاً نمیتوانند محور سریالها باشند. در واقع بیشتر توجه قصهها به کاراکترهای جوان است و از آن سو هم میبینیم در سینما نگاهِ تهیهکنندگان گیشه است.
سریال “تولدی دیگر”
این بازیگر قدیمی تلویزیون و سینما در جریان گفتوگویش به این نکته هم تأکید کرد که دوست نداریم بازیگر سریالهای تکراری باشیم؛ یعنی در واقع “قصهها تکراری شدهاند و ما بهدنبال کار متفاوتیم”؛ هرچند از این راه امرار معاش میکنیم اما با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم تا بالأخره جایی و روزی، کاری باب میلمان باشد. عمده قصهها تکراری شدهاند و کارهای تکراری ویژگی و جذابیتی برای بیننده ندارند، باید بهسمت قصههایی برویم که ما را جذب کنند.
زمانی تلویزیون کارهای پلیسی و خانوادگی روی آنتن میبرد که هرکدام سرمنزل مشخص و فلسفه وجودی متمایزی داشتند؛ برایشان وقت میگذاشتند تا محصولات غنی خاطرانگیزی تولید شود که امروز در شبکه آیفیلم و یا برخی دیگر از شبکههای تلویزیون، شاهد بازپخششان هستیم. سریالهایی که آنقدر به فیلمنامهها و ساختارشان توجه شده که تماشاچی بعد از چندین بار دیدن هم تشنه تماشا است. اما امروز به جای همه این وسواسها و بازی گرفتنهایی که تبدیل به تیپ شدهاند تا شخصیت! دغدغه عوامل و دستاندرکاران مجموعهها، در زمان کوتاه رسیدن به آنتن است.
نکتهای که عبدالرضا اکبری هم به آن اشاره کرد که: “یادمان نمیرود با آن هنرپیشههای قدیمی و قدرتمند، سریالی چون «پهلوانان نمیمیرند» ساخته شد که روزها قبل از جلوی دوربین تمرین میکردیم تا دیالوگها بهتر ادا شوند و مخاطب کار بهتری را ببیند. سالها از آن روز میگذرد و مردم هنوز هم این سریال را دوست دارند و برایشان تازگی دارد. کارها باید پختگی خودشان را پیدا کنند چه قبل از تولید و چه بعد از رسیدن به سرمنزل تولید؛ این اتفاق بر سر ساخت «مزد ترس» هم افتاد که تماشاچی هنوز هم این کار را میپسندد. ”
“فرزند صبح”- عبدالرضا اکبری در نقش حضرت امام خمینی(ره)
سریالهای آن زمان و دوره، نوستالژی این دوره شدند چون تمام ذهن و فکر بازیگر، بازیگری و هنرمندی بود؛ فیلمنامهها با دقت نوشته میشدند؛ برای بازیگران، مهم بود کجا “آکسان” و “تأکید” روی دیالوگی انجام شود و امروز این چیزها مهم نیست و کسی را نگران نمیکند. در فضای سریالهای تلویزیونی امروز بسیار مشهود است که کارگردان بازیگر را در همان تیپ نگه میدارد و دیگر تمرین کردن و جلسات مرور فیلمنامه معنایی ندارد. چون اولاً فیلمنامه هر روز به فیلمبرداری میرسد و در زمان تصویب و کلید خوردن کار با چند قسمت نوشتن و یا در حد طرح، بازیگران جلوی دوربین میروند. در برخی اوقات که با بسیاری از بازیگران صحبت میکنیم حتی از سرنوشت نقشی که آن را بازی میکنند، خبر ندارند. و ثانیاً کارگردان و بازیگر هر دو توجهی به گذشتن از مرز تیپسازی و رسیدن به شخصیت و کاراکتری که بیننده باورش کند، ندارند.
پهلوان نصرتِ “پهلوانان نمیمیرند” اعتقاد دارد که آنقدر به کمّیت، پررنگ و گلدرشت توجه میشود که برای دستاندرکاران کار اهمیت دارد بهجای روزی سه تا چهار پلان موفق و درست، بالای ۱۵ دقیقه فیلمبرداری داشته باشند. خیلی از کارگردانان کاربلد کار میکردند و از کار عجلهای، فشرده و بیدقت هراس داشتند و امروز چندین ماهه حتی سریال ساخته میشود. «روز شیطان» را یادم میآید که بهروز افخمی چقدر با حوصله جلو برد و برایش اهمیت نداشت کار چهزمانی روی پرده برود؛ آن زمان و دوره برای فیلمسازان مهم کار کیفی بود که روی پرده و یا آنتن برود.
وقتی از عبدالرضا اکبری پرسیدیم که چه نوع فیلمها و سریالهایی را میپسندید، پاسخ داد: بهنظر من در وهله اول باید کارها دارای قصه خوب باشند؛ قصه باید پیچیدگیهای خاصی داشته و دارای اوج، فرود و گره باشد؛ داستان باید بتواند بیننده را با خودش درگیر کند و همچنین ساختار خوبی داشته باشد؛ از طرف دیگر، کار خوب حتماً باید توسط تیم حرفهای ساخته شده باشد. بازیهای خوب، دکوپاژ و موسیقی مناسب کمک میکنند تا در نهایت، کار خوبی داشته باشیم؛ چنین کارهایی ارزش نگاه کردن دارند.