استارتاپ

تعریف کارآفرینی از نگاه هوارد استیونسن استاد مطرح دانشگاه هاروارد

تعریف کارآفرینی

در دنیای امروز، کارآفرینی یکی از جذاب‌ترین مباحث مربوط به کسب‌وکار و تجارت است. مفهوم واژه‌ی کارآفرینی بسیار فراتر از معنای لغوی آن است. به همین دلیل، پژوهشگران بارها این مفهوم را تجزیه و تحلیل کرده‌اند تا تعریف کارآفرینی را به‌صورت جامع و کامل ارائه کنند. با ما باشید تا در این‌باره بیشتر بدانید.

تعریف کارآفرینی

واژه‌ی کارآفرینی نیز مانند واژه‌‌های «استراتژی»، «مدل کسب‌وکار» و نظایر آنها، بسیار انعطاف‌پذیر است. به همین دلیل دیدگاه‌ها و تعاریف متعددی درباره‌ی آن وجود دارد. برخی، کارآفرینی را به‌عنوان استارتاپ‌هایی در نظر می‌گیرند که سرمایه‌های خطرپذیر را جذب کرده‌اند. عده‌ای دیگر، هر نوع کسب‌وکار کوچکی را کارآفرینی می‌دانند. بسیاری از دانشمندان و اقتصاددانان نیز با توجه به دیدگاه خود، تعریفی از آن ارائه کرده‌اند. اما کدام‌یک از تعاریفی که درباره‌ی کارآفرینی وجود دارد، مفهوم آن را تمام و کمال بیان می‌کند؟

تعریف کارآفرینی - کارآفرینی چیست؟

یکی از جامع‌ترین تعاریف کارآفرینی که در دانشکده‌ی بازرگانی هاروارد مورد استفاده قرار می‌گیرد، توسط هوارد استیونسن (Howard Stevenson) مطرح شده است. تعریف کارآفرینی از دیدگاه استیونسن چنین است: «کارآفرینی پیگیری فرصت‌هایی است که فراتر از منابعِ در دسترس، وجود دارند.»

برای اینکه بتوانیم این تعریف را به‌دقت بررسی کنیم، ابتدا باید مفهوم دقیق اجزای آن یعنی «پیگیری»، «فرصت» و «فراتر از منابع در دسترس» را روشن کنیم.

پیگیری

«پیگیری» در این تعریف به معنای تمرکز فوق‌العاده و بی‌وقفه‌ی کارآفرین بر فرصت‌هاست. کارآفرینان معمولا کوچک‌ترین نشانه از یک فرصت را درمی‌یابند. برای اینکه یک کارآفرین بتواند منابع را به خود جذب کند، باید پیشرفت قابل توجهی در کار خود نشان بدهد. بنابراین کارآفرینان نوعی فوریت در کار خود دارند که به‌ندرت در سازمان‌ها و شرکت‌های عادی دیده می‌شود. زیرا در کسب‌وکارهای عادی هر فرصت، بخشی از مجموعه‌ها و منابعی را تشکیل می‌دهد که به‌راحتی در دسترس هستند.

فرصت

«فرصت» به معنای پیشنهادی است که حداقل یکی از چهار مسیر اصلی نوآوری را در خود دارد. هر فرصت ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  1. معرفی یک محصول واقعا نوآورانه و جدید؛
  2. طراحی یک مدل کسب‌وکار جدید برای محصولی که از قبل وجود دارد؛
  3. ایجاد نسخه‌ای جدید از یک محصول موجود که بهتر و ارزان‌تر از قبلی باشد؛
  4. ایجاد بازاری جدید برای محصولی که از قبل وجود دارد.

البته این نوع فرصت‌ها با یکدیگر ناسازگار نیستند. به‌عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار ممکن است به‌جای آنکه مدل کسب‌وکار جدیدی را برای محصولی که از قبل وجود دارد به‌کار گیرد (مورد ۲)، از آن برای تولید یک محصول نوآورانه (مورد ۱) استفاده کند. به همین ترتیب، نمی‌توان گفت که چهار مورد فوق مجموعه‌ی کاملی از فرصت‌ها برای یک کسب‌وکار یا سازمان هستند. فرصت‌هایی نیز وجود دارند که با استفاده از آنها می‌توان کسب‌وکار را بهبود بخشید و سودآوری آن را افزایش داد، اما از آنجا که این نوع فرصت‌ها کارآفرینی محسوب نمی‌شوند، در این مجموعه گنجانده نمی‌شوند. به‌عنوان نمونه، افزایش قیمت یک محصول با هدف افزایش سود، کارآفرینی محسوب نمی‌شود. استخدام نیروی کارِ بیشتر به‌منظور افزایش فروش نیز کارآفرینی به‌شمار نمی‌رود.

فراتر از منابعِ در دسترس

تعریف کارآفرینی - محدودیت منابع

«فراتر از منابع در دسترس» به محدودیت منابع اشاره دارد. هنگامی که کارآفرینان یک فعالیت جدید را آغاز می‌کنند، فقط می‌توانند نیروی انسانی و سرمایه‌ی مالی خودشان را تحت کنترل داشته باشند. بسیاری از کارآفرینان، با امکانات و منابع محدود خودشان همه‌چیز را راه‌اندازی می‌کنند. آنها تا حد امکان کمتر هزینه می‌کنند و در عوض زمان بسیار زیادی را صرف کار و تلاش روی هدف‌شان می‌کنند. حتی در صورت نیاز، سرمایه‌ی شخصی خودشان را وارد کار می‌کنند. در برخی موارد، جذب یک سرمایه‌گذار جدید تا رسیدن به نقطه‌ی خودکفایی و تولید جریان نقدی داخلی، کافی است؛ اما در بیشتر سرمایه‌گذاری‌های بالقوه، بنیانگذاران باید منابع شخصی بیشتری را بسیج کنند. سرمایه‌گذاری درنهایت به امکانات تولید، کانال‌های توزیع، سرمایه‌ی در گردش و غیره نیاز دارد.

ریسک کارآفرینی

از آنجا که کارآفرینان پیوسته به‌دنبال فرصت‌های جدید هستند و در عین حال به‌اندازه‌ی کافی به منابع موردنیازشان دسترسی ندارند، معمولا با ریسک قابل‌توجهی در هر چهار مسیر اصلی نوآوری مواجه می‌شوند. به طور کلی، چهار نوع ریسک بر سر راه کارآفرینان وجود دارد:

  1. ریسک تقاضا: کارآفرین در مسیر خود با این پرسش مواجه خواهد بود که آیا برای آنچه در ذهن دارد، مشتریانی خواهد یافت یا خیر.
  2. ریسک فناوری: این نوع ریسک هنگامی به‌وجود می‌آید که کارآفرین از نظر فناوری و علمی نتواند به نتیجه‌ی موردنظر خود برسد و درنتیجه تمام سرمایه‌گذاری هدر برود.
  3. ریسک اجرایی: این ریسک به توانایی کارآفرین برای جذب کارکنان و شُرکایی مربوط می‌شود که قرار است برنامه‌های مربوط به سرمایه‌گذاری را اجرا کنند.
  4. ریسک مالی: کارآفرین همواره با این پرسش مواجه است که آیا سرمایه‌ی خارجی به‌موقع در دسترس خواهد بود یا خیر.

وظیفه‌ی کارآفرین در مواجهه با این ریسک‌ها، مدیریت شک و تردیدهاست. کارآفرین باید بتواند تشخیص بدهد کدام ریسک‌های معین بر اقداماتش تأثیر خواهند گذاشت.

مواجه شدن با ریسک

در برخورد با ریسک‌ها نیز کارآفرینان با مشکلاتی مواجه هستند. از یک سو، کاهش ریسک بدون دسترسی به منابع کافی ممکن است بسیار دشوار باشد. برای مثال، ممکن است برای تولید و فروش یک محصول به سرمایه‌ی خارجی نیاز باشد. بنابراین کارآفرین باید نشان بدهد که ریسک بازار و ریسک فناوری محدود است. از سوی دیگر، هنگامی که احتمال ریسک زیاد است، به‌سختی می‌توان صاحبان منابع را متقاعد کرد که همچنان سرمایه‌گذاری را ادامه بدهند. برای مقابله با این مشکلات، چهار راهکار وجود دارد:

  1. کارآفرین می‌تواند به‌سرعت و با صرف منابع محدود، ریسک‌ها را برطرف کند. برای این کار باید از «کمینه‌ی محصول پذیرفتنی» استفاده کند. کمینه‌ی محصول پذیرفتنی، حداقل فعالیت‌ها و امکانات لازم برای آزمودن دقیق فرضیه‌ی مدل کسب‌وکار است.
  2. سرمایه‌گذاری به‌صورت گام‌به‌گام، سبب می‌شود کارآفرینان منابع را تا زمانی که به نقطه‌ی دلخواه برسند، مصرف کنند و سپس منابع موردنیاز برای نقطه‌ی عطف بعدی را جذب کنند. به این ترتیب، در هر مرحله به ریسک‌ها رسیدگی می‌شود و بنابراین موفقیت در کاهش ریسک بیشتر خواهد بود.
  3. کارآفرینان از طریق مشارکت با سایر بخش‌های سازمان می‌توانند از دیگر منابع استفاده کنند و بدین ترتیب تعدادی از ریسک‌ها را به سایر بخش‌های سازمان انتقال بدهند. در این راهکار کارآفرینان منابع را به منظور حفظ هزینه‌های متغیر، اجاره می‌کنند تا مجبور نباشند هزینه‌های ثابت مربوط به مالکیت منابع (که معمولا هزینه‌های سنگینی هستند) را پرداخت کنند.
  4. کلام کارآفرینان می‌تواند صاحبان منابع را ترغیب کند تا با وجود ریسک، منابع بیشتری را در اختیار کارآفرینان قرار بدهند. برای مثال استیو جابز، یکی از کسانی است که شهرت زیادی در زمینه‌ی تحریف واقعیت داشت. او با استفاده از کلام خود توانست کارکنان، شرکا و سرمایه‌گذاران را تحریک کند تا نهایت تلاش خودشان را جهت تحقق رؤیاهای او به‌کار گیرند.

چرا تعریف استیونسن از کارآفرینی اهمیت زیادی دارد؟

تعریف کارآفرینی - اهمیت نقش کارآفرینان در سازمان

  1. این تعریف، کارآفرینی را به‌عنوان یک رویکرد متمایز برای مدیریت سازمان در نظر می‌گیرد؛ نه فقط به‌عنوان یک مرحله‌ی خاص از چرخه‌ی عمر سازمان (مانند راه‌اندازی)، یا یک نقش خاص (مثلا بنیانگذار) یا ویژگی‌های خاص (مانند توانایی ریسک‌پذیری یا تمایل به مستقل بودن). از دیدگاه استیونسن، کارآفرینان را می‌توان در انواع سازمان‌های مختلف و شرکت‌های بزرگ یافت. اگر شما نیز بر این باور هستید که کارآفرینی موتور رشد اقتصاد جهانی است و می‌تواند تغییرات مثبتی در جامعه ایجاد کند، باید این دیدگاه را تقویت و به رشد آن کمک کنید.
  2. تعریف استیونسن به نوعی فعالیت کارآفرینی را هدایت می‌کند. او به راهکارهایی اشاره می‌کند که کارآفرینان می‌توانند برای مدیریت ریسک و به‌کارگیری منابع از آنها استفاده کنند. براساس این دیدگاه، یک کارآفرین باید اختراع کند، خلاق باشد، فرصت‌ها را شناسایی کند و بتواند با کلامش سرمایه‌گذاران، صاحبان منابع و هر فرد دیگری را که در این فرایند نقش دارد، متقاعد کند؛ به این دلیل که منابع کافی در اختیار ندارد. درک این تعریف می‌تواند به یک کارآفرین کمک کند در ایفای نقش خود موفق باشد.

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *