جملات انگیزشی و الهامبخش برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکار
مدتهاست که از جملات انگیزشی برای افزایش عزت نفس و شروع روز با انرژی مثبت استفاده میکنند؛ اما کارآفرین ها و صاحبان کسب و کار برای بهتر شدن و ادامهٔ مسیر به چیزی بیشتر از انرژی مثبت و به نوعی منبع الهام نیاز دارند. این افراد اغلب احساس میکنند که بهتنهایی تمامی بار فعالیتهای سازمان را به دوش میکشند و همیشه از چیزی که کمی انگیزه شان را بیشتر کند استقبال میکنند. در این مطلب هم در پی برطرف کردن همین نیاز این افراد بودهایم. در ادامه میتوانید جملات الهام بخش برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکار، و بهطور کلی، کسب موفقیت را بخوانید.
چرچیل رهبری مردم بریتانیا را در یکی از بدترین دورههای تاریخ این کشور به عهده داشت: دورهای که در آن هر لحظه امکان داشت نیروی دریایی دشمن از آبهای شمال فرانسه به انگلستان برسند و لندن هر روز بمباران میشد. تنش برای زنده ماندن و بقا در این دوران به نقطهٔ اوج رسیده بود؛ اما چرچیل، مثل هر انسان موفق دیگری که لیاقت جایگاهش را داشته است، بهخوبی میدانست که شکست جزء جداییناپذیر مسیر پیشِرویشان است. بزرگترین درسی که از تلاشهایش گرفت این بود که همیشه روز دیگری برای ادامه دادن نبرد وجود داشت.
رسیدن به موفقیت بهمنزلهٔ پایان کار نیست؛ شکست هم کسی را از پا درنمیآورد: چیزی که در این میان مهم است، جسارتداشتن برای ادامهدادن مسیر است.
وینستون چرچیل
فعالیتتان پیروِ قواعد و محدودهها باشد، اما همراه با اشتیاقی بیانتها.
فیل نایت
فیل نایت، رئیس بازنشسته و یکی از بنیانگذاران برند نایکی است. «فقط انجامش بده!»؛ این جمله معروفی است که از او و برندش برای ما به یادگار مانده است. البته این انجام دادن و فعالیت داشتن همانطور که فیل نایت بهوضوح عنوان میکند با رعایت مرزها و محدودهها و قواعدِ بازی است. این قواعد هستند که رقابت منصفانه را ممکن میکنند. اما رعایت این قواعد به اشتیاق و علاقه ما برای پیشرفت و نوآوری ارتباطی ندارند و هرچه این اشتیاق بیشتر باشد، موفقتر خواهیم بود.
فرصتهای کاری را میتوان با اتوبوسها مقایسه کرد: همیشه یکی دیگر در حال نزدیک شدن است.
ریچارد برانسون
فعالیتهای گروه ویرجین، با مدیریت ریچارد برانسون، بهخوبی این ادعا را ثابت کرده است که خواستن توانستن است. این گروه در زمینههای مختلفی، از مدیریت کانالهای رادیویی و تلویزیونی گرفته تا اداره خطوط هواپیمایی فعالیت میکند. بیش از ۴۰۰ شرکت، زیرمجموعۀ این گروه در نقاط مختلف جهاناند. دری که رو به پیشرفت و موفقیت است همیشه باز نیست؛ ممکن است قفل باشد و کلید آن جایی روی زمین افتاده باشد. باید کلید را پیدا کنیم و آن را باز کنیم. منظور اینکه شرایط همیشه برای موفقیت ثابت نیست و مسیر منتهی به آن پرفرازونشیب است. در این میان، کسی در کسبوکار موفق است که مدام گوشبهزنگ باشد و از تلاش دست نکشد.
هر گرهی که به کارمان میخورد یک هدیه است. رشد و پیشرفت بدون وجود این مشکلات غیرممکن خواهد بود.
آنتونی رابی
این طرز فکر که بدون کشمکش و ناسازگاری زندگیمان را سر کنیم واقعبینانه نیست. بعضی رؤیای مسیری صاف و هموار را برای زندگی در سر دارند و از زندگی ایدئال چنین تصوری دارند. اما آنچه از توجه به آن غافل میمانند این است که اگر گاهبهگاه مانعی سدّ راهمان نشود و به مشکلی برنخوریم، عملا پیشرفت غیرممکن خواهد شد. همین مشکلات هستند که به شخصیت ما شکل میدهند، خلاقیت ما را به کار میاندازند و باعث میشوند غرور را کنار بگذاریم و افتادهتر باشیم.
در زندگیتان همینکه چند کار درست انجام بدهید کافی است، البته اگر کارهای اشتباهتان زیاد نباشد.
وارن بافت
البته درست و غلط ماهیتی نظری دارند؛ پس اگر فکر کنیم که انتخابها و تصمیمهای درست، مسیر منتهی به موفقیت را هموار خواهد کرد، برداشتمان از مطلب بیش از حد سادهانگارانه و سطحی بوده است. چیزی که وارن بافت با این جمله میخواهد توجه ما را به آن جلب کند این است که اجتناب از تصمیمهای اشتباه، به اندازهٔ تصمیم گیری درست اهمیت دارد.
موفقیت معمولا نصیب کسانی میشود که گرفتاریها و مشغلهها فرصتی برای گشتن بهدنبال آن بهشان نمیدهد.
هنری دیوید ثورو
کسی مثل ثورو که همزمان فیلسوف و شاعر و نویسنده و … باشد، بهخوبی از بهره وری و ملزومات آن آگاهی دارد. او با بینش و فراست مخصوصبهخودش به این نکته واقف شده بود که خیلیها وقتشان را به خیالبافی و رؤیاپردازی راجعبه موفقیت میگذرانند و از کار عملی و دشوار موردنیاز برای رسیدن به آن غافل میشوند؛ به همین خاطر، در نهایت امر، چیز دندانگیری نصیبشان نمیشود.
و سرانجام روزی رسید که ریسکِ باقی ماندن در غنچه، از پذیرش ریسک شکوفه دادن دردناکتر شد.
آناییس نین
آناییس با کارهای خلاقانه غریبه نبود و در مقام نویسنده، اگر دستبهقلم نمیشد، داستانهایی که حالا از او به یادگار مانده است هیچوقت خلق نمیشدند. اگر ایدهها و افکار را برای خودمان نگه داریم، کمتر به دردسر میافتیم. در این صورت نه کسی از کارمان انتقاد خواهد کرد و نه کسی توانایی و هنرمان را زیر سؤال میبرد؛ اما از سوی دیگر، شانس بهتر کردن مهارتها و خلق کردن چیزی که واقعا درخور و ارزشمند باشد از دست خواهد رفت.
ایدههای عالی کم نیستند؛ ارادهٔ لازم برای اجرایی کردن این ایدهها ناپیداست.
سث گودین
سث گودین نویسنده و یکی از رؤسای سابق شرکت «داتکام» است. پیامی که با این جمله به ما میرساند این است که صرفِ حرف زدن و عمل نکردن بیارزش است. البته او کوشیده است که با جملهاش این پیام را مؤدبانهتر منتقل کند. ایدههای خوب ارزشمند هستند و در این تردیدی نیست؛ اما اگر از تشبیه استفاده کنیم، حکم استخوان را دارند و گوشت روی آن با تلاش برای اجرایی کردنشان به دست میآید. تنها در حین اجرایی کردن آنها است که مشکلات سدّ راهمان میشوند و کار اصلیِ ما زمانی شروع میشود که برای برطرف کردن مشکلات تلاش کنیم.
موفقیتم را مدیون این هستم که به بهترین نصیحتی که به من شد محترمانه گوش دادم؛ بعد دقیقا برخلاف آن عمل کردم.
جی. کی. چسترتون
چسترتون بیشتر بهخاطر داستانهای متناقضنمایش شهرت پیدا کرده است. [متناقضنمایی سبکی در ادبیات (هم شعر و هم داستان) است که در آن دو امر متناقض با هم جمع بسته میشوند. فرضا «زاهد و صوفی دنیاپرست» در اشعار حافظ، نوعی تناقضنمایی است یا کسانی مثل بهلول که برای افشای حقایق، خود را به دیوانگی میزدند. از این سبک نوشتاری بیشتر برای آن استفاده میشود که ظاهر زیبای جوامع انسانی کنار برود و پلیدیها و زشتیهای نهانی آشکار شوند.] در این فهرست، او کسی است که مسیر خارج از عرف را برای موفقیت پیشنهاد میکند. گاهی باید دانش و تجربهٔ رایج و عرفِ جامعه را کنار بگذاریم. کارمان آنجایی دشوار خواهد شد که ببینیم این هنجارشکنی واقعا ریشه در اعتقاد به ایدئالهایمان دارد یا آنکه فقط فریب خودبینیمان را خوردهایم.
من با واژههای «تسلیم شدن» و «کنار کشیدن» غریبهام. این غریبگی یا از اول در من بود یا آنکه خودم خواستم با آنها غریبه بشوم.
سوزان بوچر
سوزان بوچر با این جملهٔ نسبتا اغراقآمیز میخواهد ما را متوجه مطلبی کند: در زندگی همهٔ ما زمانی میرسد که واقعا دیگر طاقتمان طاق میشود و فقط دوست داریم پرچم سفید را به نشانه تسلیم بالا ببریم، زمانی که موانع سدّ راهمان غیرقابلعبور به نظر میآیند. در چنین زمانی موفقیت نصیب کسانی میشود که افکار تسلیم شدن و رها کردن کار در میانهٔ راه را از خودشان دور میکنند.
بیشک، مهمترین و بزرگترین دستاورد زندگی فرصت سخت کار کردن روی چیزی است که واقعا ارزش وقت گذاشتن داشته باشد.
تئودور روزولت
بسیاری از مردم بهقدری درگیر نتیجه و محصول نهایی کارشان میشوند که ارزش مسیر منتهی به تولید و خودِ کار کردن را از یاد میبرند. برد یا باخت، چیزی که بهمراتب اهمیت بیشتری دارد این حقیقت است که با تمام توان تلاشمان را کرده باشیم تا در کاری که به نظرمان ارزشمند است، به بهترین نتیجهٔ ممکن برسیم. همین کار کردن و تلاش بیوقفه خودش دستاوردی است، فارغ از اینکه نتیجه چه باشد.
اگر با دقت بیشتری نگاه کنید، خواهید دید که بیشتر موفقیتهای یکشبه در مدتزمانی طولانی به دست آمدهاند.
استیو جابز
زمانی از موفقیت دیگران آگاه میشویم که کار و زحمتشان به نتیجه میرسد. درختی که به آسمان سر میکشد، ریشههای مستحکمی دارد که از چشم ما پنهان است؛ ریشههایی که زیر زمین هستند و سالها خود را در زمین سخت دواندهاند تا امکان رشد و بقای درخت را فراهم کنند. این مسئله برای کسبوکار هم صدق میکند.
تقریبا هر چیزی که درخور و ارزنده باشد با درجهای از خطر و ریسک پذیری همراه است؛ چه شروع کسب و کار باشد، چه ترک خانه، چه ازدواج کردن و چه رفتن به فضا.
کریس هدفیلد
درست است، اما ریسکپذیری در هر کاری متفاوت از کار دیگر است و هریک پرمخاطرهتر از دیگری است. فرضا ریسک رفتن به فضا در مقایسه با راه اندازی کسب و کار تازه پرمخاطرهتر است. صرفنظر از این مسئله، مطلبی که کریس هدفیلدِ فضانورد با این جمله میخواهد ما را متوجه آن کند، پی بردن به این حقیقت است که هیچ کاری خالی از خطر نیست. مثلا اگر میخواهید کارآفرینی کنید، نمیتوانید از همان اول، فعالیتها را از هر خطر و ریسکی ایمن نگه دارید. البته منظور این نیست که بیگدار به آب بزنید؛ تا اندازهای ریسک کنید که کسبوکارتان دچار سکون نشود و امکان پیشرفت ازتان سلب نشود.
حتی اگر در مسیر درست باشید، اگر بیحرکت جایی بنشینید، از رویتان رد خواهند شد.
ویل راجرز
ویل راجرز بازیگر، طنزپرداز و ستوننویس روزنامه بود. دوران فعالیت او محدود به آوردن خنده بر لب مردم نمیشد؛ او در حوزهٔ کسبوکار هم نصیحتی کاربردی و مهم دارد: اینکه احساس رضایتمندی از خود بهمنزلهٔ مرگ کسبوکارها خواهد بود. حتی اگر همهٔ کارها درست و طبق برنامه باشد، اگر سعی بر حرکت روبهجلو نداشته باشید و از آینده غافل شوید و اگر دائما برای خارج شدن از منطقه امنتان تلاش نکنید، به مشکل برخواهید خورد. نباید فراموش کنیم که فضای کسبوکار رقابتی است و ساکنماندن حکم عقبافتادن از قافله را خواهد داشت.
امتحان حقیقی این نیست که از این شکست اجتناب میکنید یا نه، چون نمیکنید. این است که آیا به آن اجازه میدهید تا سرحد بیعملی شما را سرافکنده کند یا آنکه از شکستتان درس میگیرید. این است که پایداری را انتخاب میکنید یا خیر.
باراک اوباما
رئیسجمهور سابق آمریکا درباره موفقیت و شکست چیزهای زیادی میداند. قانون خدمات درمانی مقرونبهصرفه، که او مدافعش بود، بارها با مخالفت دیگران روبهرو شد؛ اما باراک اوباما برای تصویب آن جنگید و کوتاه نیامد. بارها و بارها سازش کرد و برای متقاعد کردن دیگران تلاش کرد؛ اما حتی یک بار هم از تلاش برای تصویب قانون دست نکشید و در نهایت امر، موفق شد.
اشتباههای گذشته را فراموش کنید، همینطور شکستها را. همهچیز را به فراموشی بسپارید، بهجز کاری که همین حالا قرار است انجام بدهید و برای انجام دادنش دستبهکار شوید.
ویل دورانت
زندگی در زمان حال جریان دارد؛ این چیزی است که انسانهای روشنفکر به ما میگویند. آنها به ما میگویند که نباید اجازه دهیم گذشته دستوپایمان را ببندد یا شیفته و فریفتهٔ آینده شویم. اینجا، همین حالا، تنها چیزی است که بر آن کنترل داریم. باید بر آن متمرکز شویم و بر پایهٔ آن عمل کنیم. البته این نقلقول به این معنا نیست که از گذشته درس نگیریم یا برنامه ریزی برای آینده را فراموش کنیم؛ به این معنا است که ما فقط بر همین لحظه در زمان حال تسلط داریم؛ پس باید با تمام توان از آن استفاده کنیم.
تخیل همهچیز است؛ پیشنمایی است از جذابیتهای آتی زندگی.
آلبرت اینشتین
احتمالا متوجه شدهاید که یک نقلقول الهامبخش گاهی دیگری را نقض میکند. علت این است که از دل همین تناقضها است که بینش حقیقی متولد میشود. هرکس برای دیدن اشیا و اتفاقها روش بخصوصی دارد. همین دیدگاههای متفاوت هستند که فرصتهای تازهای نصیبمان میکنند. قبلا گفتیم که ایدههای خوب، اگر به مرحلهٔ اجرا و عمل نرسند، ارزشی ندارند؛ اما این سکه روی دیگری هم دارد: اگر ایدههای خوب نباشند، عمل کردن پوچ و بیفایده خواهد بود.
در سکوت و آسودگی نمیتوان به شخصیت شکل داد و باعث رشد آن شد. تنها در حین تجربهٔ آزمونهای زندگی و رنج کشیدن است که روح نیرو میگیرد، جاهطلبی و اشتیاق بیدار میشوند و موفقیت در دسترس قرار میگیرد.
هلن کلر
شکستها را باید مثل نشان افتخار همراهمان داشته باشیم. شکستها حکمِ ظرف مخصوص ذوب فلزات را دارند: همهچیز در آن ذوب میشود تا جایی که ماهیتشان آشکار شود. شکستها هستند که خودِ واقعی ما را نمایان میکنند. اگر مسیر منتهی به موفقیت مشخص بود، همهٔ مردم در آن قرار میگرفتند و ارزشش را از دست میداد.
خوراکِ صدف نصیب نفر اول میشود و برای نفر دوم، جز پوستهٔ صدف چیزی نمیماند.
اندرو کارنگی
حقیقت تلخ و بیرحمانهای در این نقلقول نهفته است؛ اما اگر بخواهیم به موفقیت پایدار برسیم، باید مثل فولاد پایدار باشیم و بدون اعصاب آهنین، نمیتوان این هدف را محقق کرد. هر کسبوکار برای تحقق اهداف خود بخشی از منابع موجود را مصرف میکند. کسبوکار در جوامع امروزی اشتراکی نیست، ثروتها را میان یکدیگر تقسیم نمیکنند؛ پس باید مثل پرندههای دمِ صبح باشیم: پرندهای که کِرم میخواهد، باید زودتر از پرندههای دیگر دستبهکار شود.
کار با کنار گذاشتن حرف زدن و دستبهکار شدن شروع میشود.
والت دیزنی
هرچه در نقل گفتههای مرتبط با کسبوکار این استادان تاریخ و صنعت جلوتر میرویم، بیشتر متوجه نقطهاشتراکی میشوید که آنها را بههم مرتبط میکند. اگر بخواهیم از یک ضربالمثل قدیمی هم استفاده کرده باشیم، میبینیم که خیلی از اینها پیامی مشابه را در قالب جملات مختلف به ما میرسانند: «دوصد گفته چون نیم کردار نیست.»
چه فکر کنید توانش را دارید و چه فکر کنید ندارید، در هر دو صورت، درست فکر میکنید!
هنری فورد
این نقلقول در نگاه اول کمی گمراهکننده است؛ اما وقتی متوجه آن میشویم، مثل معماها و جملات ابهامآمیز مکتب ذن (کوآنها) ذهنمان را باز میکند. مطلبی که پدر خودروسازی مدرن با این جمله میخواهد برایمان روشن کند این است که موفقیت به همان اندازه که از ذهنمان تأثیر میگیرد، از تقدیر و شرایط هم تأثیرپذیر است. اگر نگرش درست را پیدا کنیم و تعادلی میان ایندو برقرار کنیم، تقریبا هیچ کاری غیرممکن نخواهد بود.
موفقیت هیچ رمز و راز سربهمهری ندارد. موفقیت نتیجه تدارک مقدمات، کار و تلاش سخت و درسگرفتن از شکستها است.
کالین پاول
این ژنرال آمریکایی کاملا در گفتهاش بهحق است. همین سه مؤلفه هستند که ما را به موفقیت نزدیک میکنند. اما اگر بخواهیم اندکی گفتۀ او را تغییر بدهیم، باید شانس را هم به این دستورالعمل او اضافه کنیم. همیشه پای عنصری ناشناخته هم در میان است.
موفقیت کلید دستیابی به خوشنودی نیست بلکه برعکس، خشنودی است که ما را به موفقیت میرساند. اگر عاشق کاری باشید که انجام میدهید، موفق خواهید شد.
آلبرت شوایتزر
بسیاری از ما خلاف این گفته عمل میکنیم؛ یعنی برای آنکه از خودمان راضی باشیم، بهدنبال موفقیت میگردیم؛ اما چیزی که از آن غافل میمانیم این است که این احساس رضایت و خشنودی با عمل کردن در طول مسیر حاصل میشود، نه با رسیدن به هدف. حتی اگر کسبوکار تازهتان به شکست بینجامد، اگر در طول مسیر از انجام دادن کارها لذت برده باشید، احساس خشنودی خواهید کرد.
اغلب، کسانی به موفقیت دست پیدا میکنند که نمیدانند شکست اجتنابناپذیر و حتمی است.
کوکو شنل
اگر مدام نگران مشکلاتی باشیم که احتمال رخ دادنشان وجود دارد، حتما رخ خواهند داد. تلاش افراد موفق معطوف به ادامه دادن مسیر است. البته نهاینکه آنها کاملا از احتمال رخ دادن شکست بیاطلاع باشند؛ فقط به آن اجازه نمیدهند در حرکتشان وقفه ایجاد کند. این افراد شکست را به رسمیت نمیشناسند، چون برایشان صرفا حکم دستانداز یا چالهای در جاده را دارد، نه ایستگاه پایان و آخر خط.
بسیاری از کسانی که در زندگی شکست میخورند، آنهایی هستند که متوجه نبودند هنگام تسلیم شدن و کنار کشیدن از کار، چقدر به موفقیت نزدیک شده بودند.
توماس ادیسون
داستان معروفی درباره توماس ادیسون وجود دارد که پس از هزاران مدل ناموفق سرانجام توانست رشتهای را برای لامپ حبابیاش پیدا کند که بیوقفه بسوزد و خاموش نشود. این داستان گواه محکمی برای این گفتۀ او است. تا از سر پیچ بعدی عبور نکنیم، نخواهیم دانست چه چیزی در آن گوشهوکنار انتظارمان را میکشد.
احساس میکنم شانسْ همان تدارک مقدمات است که به مصاف فرصتها میرود.
اپرا وینفری
پیشتر، از شانس بهعنوان یکی از عناصر ضروری برای رسیدن به موفقیت نام بردیم. همیشه اتفاقاتی هستند که خارج از دایرهٔ اختیار ما رخ میدهند؛ اما از سوی دیگر، برخی اتفاقات هم کاملا تحت کنترل خودمان هستند. حالا که میدانیم فرصتهایی که در زندگی نصیبمان میشوند انگشتشمار هستند، باید خودمان را آماده کنیم تا در صورت پیش آمدن آنها کمالِ استفاده را ببریم. این شاید در تعریفمان از شانس نگنجد، اما میتوانیم نام بختواقبال خوب را روی آن بگذاریم.
هیچوقت موفقیت را خیالبافی نکردم؛ برای رسیدن به آن زحمت کشیدم.
استی لادر
بسیاری از ما در افکارمان گم میشویم. با چشم ذهنمان از همین حالا چگونگی موفقیت را مشخص کردهایم؛ انگار که به آن رسیده باشیم. خیالپردازی شاید به خلاقیت ما کمک کند، اما اگر واقعا بخواهیم کار خلاقانهای انجام بدهیم، باید برایش زحمت بکشیم. اگر بنا باشد تا آخر همین جایی که هستیم بایستیم، چیز دندانگیری نصیبمان نخواهد شد.
با بردها و امتیازهای دیروز نمیشود بازیهای امروز را برد.
بِیب روث
این نقلقول از مشهورترین بازیکن تاریخ بیسبال آمریکا با جملهبندیهای مختلف بارها تکرار شده است و به موضوع صحبت ما بیارتباط نیست. میتوان آن را به دنیای کسبوکار هم بسط داد. پیام نقلقول این است که افتخارات و شکوه گذشتهٔ کاری دردی از امروز دوا نمیکند و کارهای امروز نیازمند تلاش ویژۀ خود است.
تنها جایی که در آن پیروزی قبل از کار میآید، فرهنگ لغات است.
ویدال ساسون
موفقیت را دودستی به ما نمیدهند، چیزی هم نیست که به ارث برسد؛ برای داشتنش باید کار کنیم و زحمت بکشیم. البته ثروت، قدرت و نفوذ یا اعتبار ممکن است به بعضیها ارث برسد؛ اما سرانجام، برای رسیدن به موفقیت، اینکه چطور از اینها استفاده شود، تعیینکننده خواهد بود.
تنها راه برخورد با مشکلات، عبور از وسط آنهاست.
رابرت فراست
رابرت فراست، شاعر مطرح آمریکایی، با بیان این جمله میخواهد توجه ما را به این نکته جلب کند: هیچ راهی برای طفره رفتن از کاری که انجام دادنش ضروری است وجود ندارد. برای رسیدن به موفقیت، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری، نمیتوانیم مشکلات را دور بزنیم؛ باید رودرروی آنها بایستیم. پیدا کردن جسارت برای این کار، مهمترین لازمهٔ رسیدن به موفقیت است.