سانسورچیهایی که معترض سانسور شدند!
روز گذشته بیانیهای با امضای ۲۰۰ سینماگر منتشر شد که در آن مطالب قابل توجهی نوشته شده است. به طور مثال، در بخشی از این بیانیه نوشته شده «برخی فیلمسازان به خاطر ساختن اثری انتقادی، محکوم به زندان، ممنوعیت خروج از کشور و یا با ممنوعیت کار روبهرو شدهاند.» درحالی که چنین مطلبی واقعیت ندارد و هیچکس در ایران به خاطر ساخت فیلم انتقادی زندانی و ممنوعالخروج که نشده هیچ، از جشنوارههای دولتی هم جایزه گرفتهاند و بسیاری از آثار خود را با بودجه دولتی و حکومتی ساختهاند! احتمالا مقصود این بیانیه، جعفر پناهی است که وی نیز به خاطر نمایش تصویر دروغین از ایران و ارسال به خارج از کشور، طی همه این سالها نه تنها از فیلم ساختن ممنوع نشده که چند اثر وی با تحریف تصویر ایران، به جشنوارههای خارجی ارسال شدهاند.
بخش دیگری از بیانیه مذکور نیز به «سانسور» پرداخته و آن را یکی از عوامل کاهش امنیت شغلی سینماگران معرفی کرده است. نکته اول اینکه قوانین ساخت فیلم در کشور مشخص است و هر کسی میتواند در چارچوب قوانین فیلم بسازد. کما اینکه برخلاف ادعاهای مطرح شده در این بیانیه، ایران در صدر کشورهای تولیدکننده فیلم (به لحاظ تعداد ساخت فیلم سینمایی) است. نکته دوم این است که ۲۰۰ سینماگر امضاکننده این بیانیه، تفاوت بین «سانسور» و «ممیزی» را نمیدانند. چون ممیزی یعنی اصلاح و متناسبسازی آثار هنری با منافع و مصالح جامعه، اما سانسور دقیقا همان کاری است که اکثر این سینماگران طی ۴۰ سال اخیر انجام دادند؛ عدم پرداختن به هزاران شهید و نادیده گرفتن سبک زندگی ایرانی- اسلامی و بیتوجهی به افتخارات و حماسهها و قهرمانان ملی و چشم بستن بر مطالبات و خواستههای به حق مردم و… در سینما، سانسوری است که طی ۴۰ سال اخیر توسط بخش اعظم ۲۰۰ سینماگر امضاکننده این بیانیه اتفاق افتاده است.
جای سؤال است، این فیلمسازان که ضعف کار خود را به سانسور و نبود آزادی نسبت میدهند، چرا وقتی از کشور خارج میشوند و به جهان آزاد(!) پا میگذارند هم نمیتوانند فیلم خوبی بسازند؟ به راستی چند فیلمساز ایرانی وقتی از فضای به زعم ایشان بسته و پرسانسور ایران خارج میشوند، فیلم خوب و مهمی ساختهاند؟