شروع سخنرانی قدرتمند و جذاب با چند نکتهای که باید بدانید
شروع سخنرانی باید با ارائهی مروری کلی از آنچه قرار است مطرح شود، مخاطب را متقاعد کند که سخنرانی شما مرتبط و مفید خواهد بود. شروع سخنرانی بهترین فرصت برای متقاعد کردن دیگران است تا به آنها نشان دهد که شما سخنی ارزشمند برای گفتن دارید. یک شروع سخنرانی مطلوب باید دارای پنج ویژگی مهم باشد: جلب توجه مخاطب؛ معرفی موضوع؛ توضیح ارتباطش با مخاطب؛ بیان قضیه یا هدف سخنرانی؛ و چکیدهای از نکات اصلی. در پایان مقدمه، مخاطب باید بداند که شما به چه سویی میروید و سخنرانیتان چه مسائلی را پوشش خواهد داد. اگر سخنرانی ترغیبکننده ارائه میدهید، مسئلهی خود را در مقدمه بیان کنید. اگر در حال ارائهی سخنرانی آموزندهای هستید، توضیح دهید که چهچیزی به مخاطب خواهید آموخت.
هنگامی که مقدمهی خود را مینویسید، تلاش کنید به این پرسشها پاسخ دهید:
گسترهی ارائهتان چیست؟ موضوعتان چقدر محدود یا گسترده است؟ چطور به مخاطب ربط دارد؟ اهمیتش برای مخاطب چیست؟ آیا هیچ دیدگاه جدید یا چشماندازهای خاصی دارید که به بحث موجود دربارهی موضوعتان بیفزایید؟ چرا مخاطب به جای افراد دیگر باید به شما گوش دهد؟ آیا به مخاطب اطلاعاتی میدهید یا بحثی دارید؟
نقشهی راه
تا رسیدن به پایان مقدمه، شما باید مروری خلاصه از نکات اصلی خود ارائه دهید. این «نقشهی راه» به مخاطب کمک خواهد کرد تا نکات اصلی را در زمینهی هدف بزرگترِ شما بفهمد. بدون پیگیری نقشهی راه، مخاطب در معرض سردرگمی در میانهی راه قرار میگیرد. شروع سخنرانی خوب، بهترین راه برای اطمینان از انتقال پیامتان است.
به طور خلاصه، شروع سخنرانی باید:
- مخاطب را به دام بیندازد.
- موضوعتان را توصیف کند.
- توضیح دهد که موضوعتان چطور به مخاطب ربط دارد.
- اهمیت موضوع را تشریح کند.
- اعتبار بیافریند: شما چه صلاحیتی برای بحث دربارهی این موضوع دارید؟
- نوآوری شما را بیان کند: چه چیز جدید یا خاصی دربارهی دیدگاهتان وجود دارد؟
- نقشهی راهی از سخنرانیتان فراهم کند.
- نکات اصلیتان را خلاصه کند.
- قضیه یا هدفتان را بیان کند.
نگارش مقدمه
اگر حکایت، نقلقول، پرسش، یا «تله»ی دیگری دارید که الهامبخش شما برای نوشتن مقدمه است، از آن بهره بگیرید. الهام خود را مسلم فرض نکنید! در برخی موارد، داستان سرایی مناسب، توالی طبیعیای برای طرح نکات اصلی شما ایجاد میکند و بهسادگی سخنرانی را به کار میاندازد؛ در غیر اینصورت، شاید راحتتر باشد که پس از نوشتن دربارهی نکات اصلیتان، نگارش مقدمه را آغاز کنید. پردازش نکات اصلی، مقصد سخنرانی را مشخص میکند و بهتر است که پیش از شروع، ایدهی مشخصی داشته باشید که به کجا میروید.
جلب توجه و علاقه
برای جلب توجه و علاقهی مخاطب در شروع سخنرانی مقدمهای انفجاری بنویسید و سپس، مروری سریع از سخنرانیتان ارائه دهید.
سخنرانی اساسا هنر متقاعدکردن مخاطب است؛ حتی وقتی نامحتمل است که به شما گوش بدهد. چطور میتوانید شنوندگان خود را از دغدغههای روزمرهشان دور کنید؟ چهچیز شما را به جذابترین فرد در زندگیشان -دستِکم تا وقتی که سخنرانیتان تمام شود- تبدیل میکند؟ شما باید سریع و هوشمندانه عمل کنید؛ چون برخوردهای اولیه معمولا همهی برخوردهای بعدی را تحتالشعاع قرار میدهند. شروع سخنرانی شما تمایل مخاطب را به گوشدادن تعیین میکند. بنابراین، یاد بگیرید که چطور شروعی انفجاری داشته باشید و از این حقیقت به نفع خود بهره ببرید.
راهبردهایی برای شروع سخنرانی
هشت راه برای شروع سخنرانی ماهرانه عبارتاند از:
۱. توضیحی تحریکآمیز یا بحثبرانگیز بدهید
شما سپس میتوانید از این موضع افراطی عقبنشینی کنید؛ اما جدل، راهی مؤثر برای جلب توجه مخاطب است.
نمونه: ایالات متحدهی آمریکا باید با اِعمال جریمه برای والدینی که بیشتر از یک فرزند دارند، جمعیت خود را کنترل کند.
۲. حقیقتی غافلگیرکننده یا نادر بگویید
نمونه: آیا میدانستید که خوردن بلوبری میتواند با تقویت پیامرسانهای عصبی در مغزتان، شما را واقعا باهوشتر کند؟
۳. با یک نقلقول آغاز کنید
اگر خودتان نمیتوانید به جملهای که توجه مخاطبان را جلب کند بیندیشید، از منابع بیرونی کمک بگیرید (البته با اسناد مناسب).
نمونه: اسکار وایلد (Oscar Wilde) میگوید: «همیشه دشمنانت را ببخش؛ هیچچیز بیشتر از این، آنها را نمیرنجاند.»
۴. با حکایتی کوتاه آغاز کنید
نمونه: در روزی سرد و بارانی، از خانه به سمت محل کارم رانندگی میکردم که گربهای لاغر را کنار جاده دیدم. دندههایش از زیر پوستِ کثیف و چرکشدهاش بیرون زده بود؛ کاملا مشخص بود که خیلی گرسنه است. در لحظه تصمیم گرفتم که برای این گربه خانهای پیدا کنم؛ توقف کردم و او را برداشتم و در صندلی شاگرد نشاندم و مسیری را شروع کردم که زندگیام را به طریقی تغییر داد که هرگز نمیتوانستم تصور کنم.
۵. دربارهی ارتباط موضوعتان با مخاطب بحث کنید
نمونه: غذاهایی که از نظر ژنتیکی تغییر یافتهاند، همهی فروشگاههای مواد غذایی را در سراسر کشور پر کردهاند؛ امروزه پرهیز از آنها ممکن نیست. اگر امروز چیزی خوردهاید، چیزی خوردهاید که از نظر ژنتیکی تغییر یافته است.
۶. در برابر موضوعی مشخص جبهه بگیرید
به یک «مرد پوشالی» یا «مخالف ساختگی» مبهم حمله نکنید؛ روشن و واضح باشید.
نمونه: تشریفات اداری و کاغذبازیهای بیهودهی این دانشگاه هر روز دستوپاگیرتر میشوند.
۷. موقعیت خودتان را در بحث جاری محکم کنید
نمونه: فرهنگ جمعی در حال نفوذ به محیطهای کاری است که مشارکت در گروه را تشویق میکنند؛ مانند طرحهای فضای اداری باز و محیطهای گروهی جالب. شرکت ما در برابر این گرایش مقاومت کرده است. ما هنوز مجموعهای قدیمی از ادارههایی با درهای بسته داریم که از چهارگوشههایی با دیوارهای بلندِ محصور مانند کندوی زنبورعسل تشکیل شدهاند! نتیجهی این امر چیست؟ روشن است! کارکنان ما هیچگاه با هم معاشرت نمیکنند! به نظرم، زمان آن رسیده است که به درک تازهای از محیط کار و تأثیر صمیمیت در بهره وری نیروی کار برسیم.
۸. پرسشی مطرح کنید
نمونه: آخرین باری که پولی به یک نهاد خیریه اهدا کردید، چه زمانی بود؟
تکرار
تکرار خستهکننده است؛ درست است؟ چه کسی میخواهد چیزی را بیش از یکبار بشنود؟ در واقع، سخنرانان باتجربه و هوشمند درمییابند که تکرار نباید حشو و زاید باشد؛ تکرار باید کاملا بجا و هوشمندانه باشد و نقش تأکیدی و جلبکننده داشته باشد. در این فرهنگ حواس پرتی، گزینش واژه، عبارت یا ایدهای جذاب و برگشتن به آن در طول سخنرانیتان میتواند به مخاطب کمک کند تا میان نکات گوناگون ارتباط برقرار کند. فکر کنید که گوشدادن به آهنگی خوب چه حسی دارد: هر بیتی با سرودی جدید داستانی میسازد و بعد بیتِ تکرارشونده به زمینهی آهنگ برمیگردد. در اینجا تکرار خستهکننده نیست؛ بلکه بر جذابیت موضوع و ماندگاری آن در ذهن مخاطب میافزاید.
الهامگیری
اگر ایدهای ندارید و گیر کردهاید، برای الهامگرفتن با سخنرانان دیگر گفتوگو کنید. اگر در سایتهای مرجعِ ویدئو مانند یوتیوب یا ویمِئو (Vimeo) به دنبال سخنرانی بگردید، میتوانید سخنرانان ماهری را ببینید که با همان مشکلات شما درگیر هستند. برای خودتان تصمیم بگیرید که چه چیزی راهگشاست و چه چیزی مؤثر نیست.
اعتبارسازی
برای ایجاد اعتبار، سخنران باید با ارائهی خودش به عنوان مرجعی در موضوع، اعتماد و احترام مخاطب را به دست آورد.
در حوزهی سخنرانی، پیام از پیامرسان جداشدنی نیست. اگر مخاطب به شما اعتماد نکند، به شما گوش نخواهد کرد. متأسفانه، اعتماد مخاطب غالبا بر اساس عواملی ظاهری، احمقانه و نامرتبط و بهندرت بر پایهی دغدغههای درست شکل میگیرد. غلبه بر برخوردهای نخست دشوار است و مخاطب پیش از اینکه حتی فرصتی برای معرفی خود داشته باشید، بیرحمانه قضاوتتان میکند. برای جلب اعتماد و احترام مخاطب، تنها آمادهکردن یک سخنرانی خوب کافی نیست؛ همچنین باید خودتان را آماده کنید. ایجاد اعتبار شاید مانند وظیفهای مهیب به نظر برسد. به هرحال، افراد گوناگون به دنبال چیزهای متفاوتی هستند. چطور امکان دارد که بتوانید همگی آنها را راضی کنید؟ خوشبختانه، سخنرانان میتوانند با تکیه بر مجموعهای از دستورالعملهای کلی، در موقعیتهای گوناگون اعتبار کسب کنند.
خود ارائهگری
خود ارائهگری عاملی مهم در اعتبار سخنران است. راهبردهای زیر میتواند اعتبار و احترام ویژهای را برای سخنرانان از سوی مخاطبانشان به ارمغان آورد:
- لباس مناسب بپوشید. از میزان رسمیبودن موقعیت آگاه باشید و نحوهی پوششتان را بر همان اساس تعیین کنید. ساده باشید: الگوهای زرقوبرقدار، رنگهای روشن، جواهرات پرزرقوبرق و پوششهای بدننما شاید باعث حواس پرتی مخاطبان از پیام شما شوند. وقتی تردید دارید، بر پوشش حرفهای رسمی تکیه کنید.
- به مخاطب نگاه کنید. سخنرانانی که با مخاطب ارتباط چشمی برقرار میکنند، گشادهروتر، قابلاعتمادتر و با اعتمادبهنفستر به نظر میرسند. حتی اگر از روی نوشتار میخوانید یا از کارتهای یادداشت کمک میگیرید، هر از گاهی، نگاهتان را بالا بیاورید تا ارتباطتان را با مخاطب حفظ کنید.
- با صدایی رسا، واضح و با اعتماد به نفس سخن بگویید. اگر شما اعتمادبهنفس داشته باشید، مخاطب بهسادگی آن را درک میکند.
- اعتبار خود را بیان کنید. مخاطب به شما راحتتر اعتماد خواهد کرد اگر بتوانید ثابت کنید که افراد دیگر هم برای تخصصتان ارزش قائل هستند. اعتبار شامل مدارک مرتبط، گواهینامهها، تقدیرنامهها، توصیهنامهها، تجربههای کاری، فعالیتهای داوطلبانه و انواع دیگر دستاوردهای فردی هستند.
- ارتباط شخصی خود را با موضوع آشکار کنید. موضوع چه اهمیتی برای شما دارد؟ این موضوع چطور بر زندگیتان اثر گذاشته است؟ اگر مناسب است، داستانی شخصی تعریف کنید که رابطهتان را با موضوع تشریح کند.
- با مخاطب زمینهای مشترک بسازید. چه مشکلات مشترکی دارید؟ اهداف مشترکتان چیست؟
ابراز شایستگی
چرا مخاطب باید به آنچه شما میگویید، گوش دهد؟ بارِ اثبات این موضوع بر دوش شماست؛ پس باید دربارهی ارزش تجربه، آموزش یا پژوهش خود بحث کنید و آن را برای مخاطب روشن کنید. به مخاطب بگویید که چطور به مرجعی قابلاعتماد در موضوعِ مورد بحث تبدیل شدهاید. با این حال، انتظار نداشته باشید که همه بهسادگی سخنتان را بپذیرند؛ از منابع بیرونی برای افزایش اعتبارتان بهره بگیرید. تشریح کنید که شما با بحثهای مربوط به موضوع آشنا هستید. به مراجع دیگر در موضوع سخنرانی اشاره کنید یا از آنها نقلقول کنید تا نشان دهید که با فعالیتهای آنها بهخوبی آشنایی دارید. همچنین، به مخاطب نشان دهید که میفهمید چطور موضوعتان در زمینهای بزرگتر جا میگیرد. به پیشینهی موضوع و کارکردش در زمینهها یا فرهنگهای دیگر نگاه کنید. اصل وینستون چرچیل: «هرچهبیشتر بهعقب بنگرید، احتمالا جلو را بیشتر خواهید دید.» استدلالی عالی برای رابطهی میان زمینه و حکمت است.
- مرجع شایستگی خود را در این موضوع بیان کنید: تجربه، آموزش یا پژوهش
- به مراجع بیرونی ارجاع دهید.
- درک و دریافتتان را از زمینهی بزرگتر به مخاطب نشان دهید.
کسب اعتبار از مخاطب شکاک
اگر با مخاطبی شکاک یا مخالف صحبت میکنید، با ایجاد زمینهای مشترک آغاز کنید. به باورها و ارزشهای مشترک متوسل شوید و هدفی را مشخص کنید که همگی بر آن توافق دارید. به این هدف مشترک در طول سخنرانیتان بارها ارجاع دهید تا به مخاطب یادآوری کنید که در نهایت، شما هم همان چیز را میخواهید که او میخواهد. به افراد دودل نشان دهید که با اشتیاقی صادقانه، انگیزه پیدا کردهاید تا بهترین پاسخ را بیابید و در نتیجه، با دقت و هوشمندی، دیدگاههای آنها را در نظر گرفتهاید. اگر بدون تأمل، دیدگاههای مخالف را در نظر نگیرید، اعتبارتان را از دست میدهید. اگر بتوانید تشریح کنید که میفهمید چرا دیدگاههای مخالف جذاب هستند، هنگام بحث دربارهی موضعتان اعتبار بیشتری خواهید یافت. اگر نتوانید به نکات مشترک بحث بپردازید، مخاطب بهانهای عالی خواهد داشت تا با بحثتان مخالفت کند. به طور خلاصه:
- زمینهای مشترک پیدا کنید.
- به باورها و ارزشهای مشترک متوسل شوید.
- هدفی مشترک شناسایی کنید.
- در طول سخنرانی، به این هدف مشترک برگردید.
- تشریح کنید که شما از دیدگاههای دیگر دربارهی این موضوع آگاه هستید.
- نشان دهید که ارزش موضعهای مخالف را میفهمید.
- دربارهی موضعتان بحث کنید.
معرفی موضوع، قضیه و نکات اصلی
خیلی زود مروری از موضوع، مسئله و نکات کلیدیتان فراهم کنید تا به مخاطبان نشان دهید که چرا باید به سخنرانیتان علاقهمند باشند.
سخنرانان باید در سریعترین زمان ممکن، با معرفی موضوعی، مسئله (یا هدفشان) را بیان کنند. پس از آغازی جذاب و توجهبرانگیز، زمان کمی دارید تا مخاطب را متقاعد کنید که مطلبی ارزشمند برای گفتن دارید.
معرفی موضوع:
- موضوعتان را بیان کنید.
- موضوع را در سطح مناسب برای مخاطب توضیح دهید.
- مفاهیم کلیدی را تعریف کنید.
- با یادآوری اهمیت موضوع، توضیح دهید که موضوع چطور به حاضران ربط دارد.
معرفی مسئله
بیان اولیهی مسئله (یا بیان هدف در سخنرانی آموزشی) را خلاصه و جذاب بگویید.
به یاد داشته باشید: بیان مسئله باید بحث شما را در یک تا سه جمله خلاصه کند.
معرفی نکات اصلی
پیش از اینکه مقدمهتان به پایان برسد، به مخاطب مروری از نکات اصلیتان ارائه دهید. شاید مفید باشد که به طرح کلیتان رجوع کنید و فهرستی موجز از نکات اصلیتان فراهم کنید. آن فهرست را به شکل جملات کامل بیان کنید تا مرور خوبی داشته باشید.
نمونه: موضوع، مسئله و نکات اصلی
ویتامین D شاید امروز داغترین موضوع در رژیم و تغذیه باشد. نشریات دانشگاهی، مجلات مُد و زندگی و برنامههای گفتوگوی تلویزیونی، از مطالب فراوانی دربارهی ویتامین D پرشدهاند.
هیچکس در اهمیت این موضوع تردید ندارد؛ ویتامین به جذب کلسیم کمک میکند؛ سلامت استخوان را افزایش میدهد؛ در تقویت سیستم ایمنی و کاهش التهاب بدن مؤثر است. به همین دلیل، بنا بر برآوردِ پژوهشهای اخیر، بین ۱۰ تا ۷۵ درصد از آمریکاییها از کمبود ویتامین D رنج میبرند که وحشتناک است.
صبر کنید؛ ۱۰ تا ۷۵؟ این طیف عظیمی است!
برای کشف وسعت مشکل، باید نگاهی دقیقتر به این ارقام بیندازیم؛ و این دقیقا کاری است که در این ارائه انجام خواهیم داد. من مروری با ترتیب زمانی و تحلیلی از روشهای اندازهگیریِ سطح ویتامین D در جمعیت آمریکا را آماده کردهام که با پژوهشی انجامشده در این دانشگاه آغاز میشود.
تحلیل نمونه
آغاز این سخنرانی موضوعی را بیان میکند (کمبود ویتامین D)؛ اهمیت آن را بیان میکند؛ ارتباطش را با مخاطب توضیح میدهد و سپس هدف ارائه را میگوید: «بررسی طیف گستردهی پیشبینیهای نرخ کمبود ویتامین D بر پایهی مطالعات گوناگون»؛ و در نهایت نکات اصلی را به طور خلاصه فهرست میکند.