چه زمانی برای شروع کسبوکار خودمان آمادهایم؟ تمام نکاتی که باید در نظر بگیریم
خیلیها رؤیای داشتن کسبوکار خودشان را دارند. اینکه رئیس خودشان باشند، هر موقع دوست دارند کار کنند و درآمد کسب کنند. منتها شروع یک کسبوکار شخصی به این سادگیها هم نیست، موارد زیادی هست که قبل از شروع کسبوکار باید به آنها توجه کرد و آنها را در نظر گرفت. سؤالاتی که باید از خودمان بپرسیم و در یافتن پاسخ آنها با خودمان صادق باشیم. همچنین، باید به نشانههایی که ما را امیدوار یا نگران میکنند نیز توجه کنیم. در این یادداشت، به همه اینها اشاره میکنیم. با ما همراه باشید.
پرسشهایی که باید پیش از راهاندازی کسبوکارتان پاسخ دهید
سؤالات بسیاری هست که قبل از شروع کارتان باید از خود بپرسید و جوابهایش را پیدا کنید. برخی از این پرسشها ناظر به ویژگیهای درونی شماست و بعضی دیگر درباره محیطی است که قرار است در آن فعالیت کنید.
۱. چرا میخواهم کسبوکار خودم را راه بیندازم؟
شاید پاسخ این سؤال واضح به نظر برسد؛ اما باید کمی تأمل کنید و عمیقتر به دلایلی که باعث شده بهدنبال چنین کاری بروید بیندیشید. اولین جرقهای که شما را به این فکر انداخته چه بود؟ آیا با تمام وجود نسبت به آن شور و اشتیاق دارید؟
۲. آیا ایدهام در کوتاه و بلند مدت برایم درآمدزایی میکند؟
اگر پاسختان خیر است، بهتر است در اجرای ایدهتان تجدیدنظر کنید. درست است که پول عامل اصلی شکلگیری این ایده در ذهن شما نبوده؛ اما قرار نیست هزینههای کسبوکارتان از درآمدتان بیشتر شود.
۳. مشتریام کیست؟
هیچ کسبوکاری قرار نیست به عالموآدم کالا یا خدمات بفروشد. هر کسبوکاری بازار و مشتری مخصوص به خودش را دارد. پیش از راهاندازی کسبوکار، باید مشتریان بالقوهتان را شناسایی کنید تا تبلیغات و بازاریابیتان را روی آنها متمرکز کنید.
۴. چه کسانی رقیب من هستند؟
اغلبِ ایدههایی که به ذهنتان میرسند بهاحتمال زیاد جایی دیگر عملی شدهاند. حتی ممکن است شما چندین رقیب داشته باشید. با این حساب، ضروری است که پیش از شروع، درباره رقبای خود تحقیق کنید تا دریابید آنها چه نقاط ضعف و قوتی دارند. ارتباطشان با مشتریان، شیوههای ارائه محصول و اعتبار برندشان را نیز بررسی کنید.
۵. محصول من چه تمایزی با محصول رقبا دارد؟
پس از بررسی رقبا، حال باید از خود بپرسید «محصول یا خدمت من چه تفاوت منحصربهفردی با کار سایر رقبا دارد؟» با «چهچیزی محصول یا خدمت من را نسبت به دیگران متمایز میکند؟».
۶. راهبرد بازاریابی من چیست؟
پیش از شروع هر کسبوکاری باید راهبرد یا استراتژی بازاریابی تدارک ببینید. شما باید محصول یا خدمتتان را در دسترس مشتری قرار دهید و او را به استفاده از آن تشویق کنید. با داشتن یک برنامه مناسب بازاریابی، احتمال اینکه مشتریان بالقوه بیشتری پیدا کنید افزایش مییابد.
۷. محصولم را چگونه باید قیمتگذاری کنم؟
شما نمیخواهید محصولتان بیشازحد گران یا بیشازحد ارزان باشد؛ پس چطور باید قیمتگذاری کنید؟ اینجاست که بررسی کار رقبا کمکتان میکند محصولتان را بهتر قیمتگذاری کنید. از خود بپرسید «آیا محصول من در مقایسه با محصولات مشابه برای مثال لوکستر است یا ویژگیهای سادهتری دارد؟». علاوه بر این، باید هزینههای تولید و بستهبندی و توزیع را نیز در قیمت تمامشده محصول در نظر بگیرید.
۸. آیا سرمایه اولیه کافی در اختیار دارم؟
هر کسبوکاری پیش از آنکه شروع به کار کند و به سوددهی برسد، هزینههایی دارد که باید پرداخت کنید؛ پس قبل از شروع، فهرستی از هزینههایی که باید بپردازید و چیزهایی که باید بخرید تهیه کنید. این فهرست میتواند شامل: ثبت تجاری نام شرکت، راهاندازی وبسایت، هزینههای مرتبط با تولید خود محصول یا ارائه خدمت، بستهبندی، بازاریابی و… باشد.
۹. آیا شور و اشتیاق لازم را دارم؟
گفتن اینکه میخواهم کسبوکار خودم را راه بیندازم راحت است؛ اما آیا واقعا شور و اشتیاق لازم برای قدمگذاشتن در این راه و تحمل سختیهایش را دارید؟ هر کسبوکاری برای اینکه شکوفا شود، به تلاش و کوشش فراوان نیاز دارد و اشتیاق به این کار عاملی است که شما را تا انتها در مسیر نگه میدارد.
۱۰. آیا میتوانم بهتنهایی از پس کار بربیایم؟
باید روی این موضوع که آیا میتوانید بهتنهایی همه کارها را انجام دهید یا به فرد یا افرادی دیگر نیاز دارید فکر کنید. اغلب اوقات ادارهکردن کسبوکار بهتنهایی دشوار است. بهتر است بهدنبال افرادی باشید که همدل و همفکر شما بوده و بهاندازه شما نسبت به ایدهتان تعهد و اشتیاق داشته باشند.
۱۱. چه تعداد کارمند نیاز دارم؟
خب، حالا که کسبوکارتان را بهتنهایی یا با شریک میخواهید راه بیندازید، باید به این مسئله هم توجه کنید که برای پیشبرد کار یا رشد احتمالی کسبوکارتان در آینده، به چه تعداد کارگر یا کارمند نیاز دارید. حتی اگر نخواهید کسبوکارتان را رشد بدهید و بخواهبد آن را در یک حد مشخص نگه دارید، بازهم برای حفظ همان سطح به افرادی که برای شما کار کنند نیاز خواهید داشت.
۱۲. چه منابعی در اختیار دارم؟
نباید صرفا درباره چیزهایی که ندارید فکر کنید. درباره چیزها و منابعی که در اختیار دارید هم بیندیشید. با بهکارگرفتن این منابع برای شروع کسبوکار، میتوانید در وقت و هزینه صرفهجویی کنید.
۱۳. آیا آماده صرف زمان روی کسبوکار هستم؟
هر کسبوکاری برای موفقیت به صرف زمان و پول و انرژی فراوان نیاز دارد. آیا آمادهاید عمرتان را برای کسبوکارتان هزینه کنید؟ آیا در فصل مناسبی از زندگی قرار دارید که این کار را شروع کنید؟ بدانید که در ادامه باید ریسکهای فراوان و ازخودگذشتگیهای بسیاری نشان دهید تا کسبوکارتان پا بگیرد.
۱۴. چطور ساختار قانونی کسبوکارم را ایجاد کنم؟
هر کشوری قوانین و محدودیتهای خاصی را برای کسبوکارها وضع کرده است. خیلی مهم است که حتما درباره ساختار قانونی، مجوزها و قواعد تجارت در کشور یا محلی که میخواهید کسبوکارتان را راه بیندازید مطالعه کنید تا ساختار کسبوکار شما با قوانین مربوطه مغایرت نداشته باشد.
۱۵. چه مالیاتهایی باید پرداخت کنم؟
این هم از سؤالات مهمی است که پیش از شروع باید دربارهاش اطلاعات کسب کنید. هر کسبوکاری بسته به نوع و میزان درآمدش باید مالیات بدهد. با این حساب، واجب است درباره انواع مالیاتها و بهطور مشخص مالیاتهایی که به کسبوکار شما وضع خواهد شد اطلاع داشته باشید.
۱۶. من چه اهدافی دارم؟
شما قصد دارید کسبوکار خودتان را داشته باشید؛ اما آیا درباره هدفتان فکر کردهاید؟ ۵ یا ۱۰ سال دیگر شما در چه جایگاهی خواهید بود؟ اینها نمونه پرسشهاییاند که باید از خود بپرسید.
۱۷. کی آماده شروع خواهم بود؟
برای زمان شروع و اعلام وجود کسبوکارتان خوب بیندیشید. زمانبندی یکی از عوامل بسیار مهم موفقیت یا شکست هر کسبوکاری است. با واقعبینی، زمان مناسبی را در نظر بگیرید و کارهایی را که باید تا پیش از شروع انجام بدهید علامتگذاری کنید.
نشانههایی که بیانگر آمادگی شما برای شروع کسبوکارتان است
حال بهسراغ برخی از مهمترین ویژگیهایی میرویم که نشان میدهند شما آمادگی ذهنی و عینی لازم برای شروع کسبوکارتان را پیدا کردهاید.
۱. میدانید که هرگز کاملا آماده نیستید
شما هیچوقت نمیتوانید فکر همهچیز را از قبل کرده باشید. همیشه چیزهایی هستند که از چشم شما پنهان ماندهاند یا ممکن است در آینده به وجود بیایند. اگر منتظرید همهچیز مرتب و عالی باشد تا کسبوکارتان را شروع کنید، هرگز آن را شروع نخواهید کرد!
۲. هدف خودتان را تعیین کردهاید
شما به اهداف، انگیزهها و دلایل این کار کاملا واقفید. میدانید چه میخواهید. اگر کسی از شما بپرسد چرا میخواهی این کار را بکنی، شما با قاطعیت و شفافیت به او پاسخ میدهید. این همان دلیلی است که شما را شبها بیدار نگه میدارد و باعث میشود با سختیهایش کنار بیایید.
۳. روی ارتقای نگرشتان سرمایهگذاری میکنید
شاید شما مدتی طولانی باشد که برای دیگران کار میکنید یا والدینتان را دیده باشید که ورشکست شدهاند. شاید فرد بدبینی باشید یا از کمبود اعتمادبهنفس رنج ببرید. با همه اینها، شما مصممید که نگرشتان را ارتقا دهید و به سطحی برسانید که اجازه ریسککردن و قدمگذاشتن در راه را به شما بدهد.
فعالانه با افراد موفقِ حوزهتان ارتباط برقرار میکنید و سرگذشت کارآفرینان پیروز را میخوانید. بهعلاوه، در کارگاههای آموزشی مناسب نیز شرکت میکنید و میکوشید نقاط ضعف شخصیتتان را اصلاح کنید.
۴. عادتهای مؤثر در موفقیت را در خود دارید
در طی سالیان، شما عادتهایی که پیشنیاز موفقیتتاناند را در خود نهادینه کردهاید. از سحرخیزی گرفته تا ورزش روزانه، تغذیه مناسب، مطالعه مستمر، پساندازکردن، گذراندن دورههای آموزشی لازم و بهطور کلی همه عادتهای رفتاری که انرژی و انگیزه شما را تقویت میکنند و به شما برای طیکردن این مسیر و تحمل سختیها یاری میرساند.
۵. میتوانید روی کمک دیگران حساب کنید
شما خودخواهی را کنار گذاشتهاید و میدانید بهتنهایی نمیتوانید همه کارها را انجام بدهید: چه شریک عاطفیتان که آماده است بیشتر در کنار شما باشد و از شما حمایت عاطفی کند، چه خانوادهتان که حاضرند به شما کمک مالی کنند، و چه همکاران و دوستانی که با آنها مسائل و مشکلات پیش روی کسبوکارتان را حلوفصل میکنید.
شما میدانید که در صورت لزوم میتوانید روی کمک آنها حساب باز کنید و تنها نیستید. البته همزمان نیز میدانید که روی کمک چه کسانی هم نمیتوانید حساب باز کنید؛ مثلا والدینی که حاضر به همراهی با اهداف شما نیستند.
۶. آمادهاید بر ترستان غلبه کنید
شما میدانید که ترس بخشی طبیعی از شروع هر فرایندی است: چه ترس از شکست باشد، چه ترس از حرف دیگران، و چه ترس از چالشهایی که ممکن است در مسیر پیش بیاید. این ترس وجود دارد و شما آن را انکار نمیکنید. در عین حال، میفهمید و آمادهاید که بر ترستان غلبه کنید و برای رسیدن به اهدافتان ریسک کنید. شما آمادهاید با ترسهایتان کنار بیاید و اضطراب ناشی از آن را مدیریت کنید.
۷. نشانههای دیگر
نشانههای دیگری هم هستند که به شما علامت میدهند که آمادهاید، مانند:
- انگیزه و اشتیاق فراوان؛
- زیاد فکرکردن به این موضوع؛
- احساس سرخوردگی در شغل فعلی و راضینبودن از آن؛
- احساس خلأ یک محصول یا خدمت در جامعه که به آن نیاز دارند؛
- احساس نیاز برای کمککردن به دیگران از طریق راهاندازی کسبوکارتان؛
- و… .
نشانههای هشداردهندهای که میگویند هنوز آماده نیستید
در نقطه مقابل بخش قبل، نشانههایی هم هستند که اگر در خود یا محیط اطراف مشاهده کردید، بهتر است در تصمیم خود برای راهاندازی کسبوکار تجدیدنظر کنید. این نشانهها به قرار زیر است.
۱. بیشازحد محتاط هستید
ریسکپذیری با کارآفرینی درهمآمیخته است. بدون ریسککردن، تصور کارآفرینی محال است. واقعیت این است که حدود ۷۰ درصد شرکتهای نوپا، دهمین سالگرد تأسیس خود را جشن نمیگیرند. با این حساب، در چنین فضای پرالتهابی، باید آماده خطرکردن و پذیرش این مسئله باشید که شاید کسبوکار شما با شکست مواجه شود.
۲. همیشه گمان میکنید چیزی کم است
اگر از آن دسته آدمهایی هستید که همیشه فکر میکنند فرصتها و منابع لازم در اختیارشان قرار ندارد، بهتر است در شروع کسبوکار عجله نکنید. شکی نیست که با راهاندازی کسبوکارتان با کمبودهای مختلفی مواجه خواهید شد و شاید مجبور شوید ازخودگذشتگی نشان بدهید.
۳. به سود فوری نیاز دارید
مدتی طول میکشد تا کسبوکار به سوددهی برسد. بررسیها هم نشان دادهاند فقط ۴۰ درصد شرکتهای نوپا به سوددهی میرسند و بقیه معمولا با مشکلات مالی دستبهگریبان میشوند.
۴. از حسابوکتاب کسبوکارتان سر در نمیآورید
بدیهی است که شما، بهعنوان بنیانگذار کسبوکار، باید درک صحیحی از اعداد و ارقام مالیِ کارتان داشته باشید. گرچه میتوانید از حسابدار یا مشاور مالی کمک بگیرید، در نهایت شما باید تصمیمگیری کنید.
۵. طرح کسبوکار (Business Plan) ندارید
طرح کسبوکار نقشهای جامع از مختصات کسبوکاری است که قرار است راهاندازی کنید. بررسیها نشان دادهاند داشتن چنین نقشهای به بقای شرکتهای نوپا کمک میکند. باید تکلیف مواردی مانند اهداف، تهیه ارزش پیشنهادی، مشتریشناسی، بازاریابی، توزیع و بستهبندی، هزینهها و… را در نقشه خود مشخص کنید.
۶. محصولتان منطبق بر نیازهای بازار نیست
ممکن است زمان و پول گزافی را صرف ساخت یا خلق چیز منحصربهفردی کنید که قابلیت جلب نظر مشتری را نداشته باشد! بهتر این است که پیش از وقف تمام زمان خود برای ایدهتان، روی وضعیت بازار تحقیق کنید و ببینید که آیا محصول شما در نهایت قابلیت ارائه به بازار و جلب نظر مشتری را خواهد داشت یا خیر.