چگونه با روش NLP افسردگی را درمان کنیم؟
چگونه با روش NLP افسردگی را درمان کنیم؟ بهترین و سریعترین راه از بین بردن این بیماری چیست؟ آیا میتوان با روش غیر دارویی و در منزل به درمان این بیماری پرداخت؟ در این مقاله یک روش جدید ارائه خواهیم کرد که از طریق پذیرش افسردگی Depression و حال بد و یافتن معنای زندگی به درمان قطعی افسردگی خواهیم پرداخت. همچنین علائم و نشانه ها، انواع افسردگی، تست بک (BECK) و راههای کنترل افکار را بررسی خواهیم نمود.
من عقیده دارم درمان افسردگی زمانی رخ میدهد که به ریشه اصلی آن دست یابیم وگرنه استفاده از گیاهان دارویی، دعا و درمان های خانگی بصورت مقطعی خواهد بود و این بیماری بازخواهد گشت. در فایل صوتی فوق به این سئوال می پردازیم که چگونه عاشق رنج شویم و چگونه از دل مشکلات، راه حلهای مشکلات زندگی را بیرون بکشیم.
فهرست مطالب
افسردگی چیست؟
افسردگی تعاریف بسیاری دارد اما هرگاه فرد بواسطه افکار و احساسات ناخوشایند خود در یک غم دائمی به سر ببرد که باعث شود کار روزانه و ارتباطات او دچار مشکل شود، در اصلاح گفته میشود فرد دچار افسردگی است. این بیماری در جهان آنقدر شایع است که برخی افسردگی را به سرماخودرگی روانی تشبیه کرده اند. در ایران نیز بیش از ۱۵ درصد از مردم با این بیماری دست به گریبان هستند و البته در بسیاری از موارد با مشاوره و درمان دارویی برطرف خواهد شد.
انواع افسردگی
۱- افسردگی ماژور: این نوع افسردگی شایع ترین و عمیق ترین نوع افسردگی است که با علائمی مانند کاهش انرژی، تحریک پذیری، احساس گناه و تفکر خودکشی بروز می کند و فرد باید تحت درمان دارویی و روانکاوی قرار بگیرد.
۲- افسردگی دیستایمیا: این نوع افسردگی به شدت مازور نیست اما بصورت تکرار شونده در زندگی رخ می دهد. مدت زمان این نوع افسردگی حدود یکسال است و با علائمی مانند احساس غم، عدم تمرکز، تغییر اشتها و… نمایان میشود. این مورد به راحتی با دارو تحت درمان قرار می گیرد.
۳- افسردگی پس از زایمان: این نوع نیز در خانمها بسیار شایع است و فرد با افکاری مانند طرد شدگی، تنها ماندن، ضعف و خستگی و ترس از آسب رسیدن به کودک مواجه میشود. این نوع افسردگی تا چند هفته ادامه خواهد داشت و با حمایت همسر و خانواده و بهبود سبک زندگی درمان می پذیرد.
۴- افسردگی فصلی: افرادی که به این نوع افسردگی مبتلا هستند، در زمستان دچار یاس و ناامیدی می شوند و وزن آنها به شدت افزایش میابد و تمایلی برای خروج از خانه ندارند. جالب است بدانید این نوع افسردگی در کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد، دانمارک و نروژ بسیار مرسوم است. از دلایل بروز این نوع افسردگی میتوان به کاهش ویتامین در بدن و تغییرات فصلی نام برد.
۵- افسردگی سایکوتیک: این نوع افسردگی نیز در فرد با توهم و دیدن موجودات عجیب و هذیان بروز می کند. در این نوع بیماری فرد کمتر حرف می زند و دچار حمله های عصبی میشود و علائمی از روان پریشی در او بروز می کند. این گونه بیماران باید ماهها تحت نظر پزشک باشند تا از پیشرفت بیماری جلوگیری شود.
۶- افسردگی دو قطبی: این نوع افسردگی که در گذشته با نام شیدایی شناخته میشد، بدینگونه بروز می کند که فرد دچار نوسانات شدید خلقی میشود. او یکروز خیلی خوشحال است و هیجان زیادی دارد و فردای آنروز بسیار ناراحت و غمگین است. اینگونه افراد از همکاری با پزشک پرهیز می کنند و خود را فردی نرمال می دانند و بسیار مقاوم به درمان هستند.
افسردگی سفید چیست؟
اگر در دسته بندی بالا جای ندارید، احتما دچار افسردگی سفید یا خندان هستید. بطور کلی افسردگی های شدید که نیاز به درمان دارویی دارند را افسردگی سیاه و افسردگی خفیف تر که بصورت مقطعی در همه انسانها بروز می کند را افسردگی سفید Walking Depression می نامند. اینگونه افراد فعالیت های روزانه خود را بطور معمولی انجام میدهند اما حال خوبی ندارند.
آنها بطور کلی غمگین هستند و خشم های پنهان زیادی نسبت به زندگی دارند. هنگامی که از سبک زندگی خود راضی نباشیم و در شغل و رشته ای باشیم که بالجبار وارد آن شده ایم، دچار غم مدام و بی انگیزگی می شویم اما ظاهر خود را حفظ می کنیم تا مورد قضاوت دیگران قرار نگیریم.
در جامعه امروزی که فشار زندگی بسیار بالاست و همه انسانها به نوعی دچار اضطراب هستند، این نوع افسردگی بسیار شایع است. اگر دائما در فکر مهاجرت، تغییر شغل، تغییر رشته تحصیلی و جدایی از همسر خود هستید به امید آنکه حال بهتری را کسب کنید، احتمالا به این نوع افسردگی دچار هستید. پیشنهاد میشود برای درمان این نوع افسردگی از درمانهای غیر دارویی استفاده کنید. در ادامه با استفاده از روش nlp نیز راهکارهای درمان ارائه خواهیم کرد.
افسردگی یک نعمت است
در اینجا شاید حرف هایی را بزنم که کمی برای شما عجیب باشد اما از سالها مطالعه و تدریس در این زمینه دریافتم، سیستم هوشمند بدن زمانی که پیامی برای ما داشته باشد و ما آن احساسات را سرکوب کنیم، بوسیله یک بیماری و یا دردهای روان تنی به ما هشدار می دهد. در این شرایط باید بدانیم بخشی از زندگی ما نیاز به تغییر دارد و از این بیماری متنفر نباشیم.
انسان ها در مواقع سختی و بیماری های روحی، به سه روش با آن برخورد می کنند:
دسته اول آن مشکل را انکار می کنند و سعی می کنند حال بد خود را با دارو، پرخوری، اعتیاد، پرکاری و… نادیده بگیرند و مشکل را به دیگران ربط دهند. چنین افرادی در میانسالی به مشکلات روحی و جسمی دچار خواهند شد زیرا پیام های بدن را نادیده گرفته اند و سبک زندگی خود را اصلاح نکرده اند. اغلب آنها دچار مشکلات روده ای، گوارش نامناسب و افکار خودکشی میشوند و با مصرف دارو، این مسائل را پیچیده تر می کنند.
دسته دوم شامل افرادی میشود که مشکلات خود را پذیرفته اند اما کاری برای بهبود آن انجام نمی دهند و خود را قربانی سرنوشت و سیستم ناعادلانه جهان می دانند.
اما دسته سوم افرادی هستند که مشکلات را می پذیرند و خود را مسئول برطرف کردن آن می دانند. پذیرش مهمترین قدم در بهبود بیماری های روانی است. اگر شما جزء دسته سوم باشید، اکنون بدنبال حل مسئله خواهید بود و نه مقصر.
هنگامی که افسرده میشویم
در مکتب یونگ و nlp هر یک از بیماری های را نشانه سالها انکار و نادیده گرفتن مشکلات زندگی میدانند که خود را روزی به ما نشان خواهند داد. فرض کنید یک توپ پر از باد را مدتها در زیر آب نگه داشته اید. آیا میتوانید تا ابد آنرا زیر آب نگه دارید؟ بالاخره دست شما توان خود را از دست می دهد و توپ به سطح آب می آید. مشکلات ما نیز بدین شکل عمل می کنند و اگر آنها را نپذیریم، روزی خود را به شکل بیماری افسردگی، اعتیاد، پرخوری، سرطان و… نشان می دهند.
واژه افسردگی با Depression از ریشه deep یا عمیق شدن می آید و بدین معنی است که هر فردی در مواقعی باید به عمق افکار و احساسات خود رجوع کند و بخش هایی از زندگی خود را اصلاح کند. ما عادت کرده ایم همیشه به سمت جلو قدم برداریم اما افسردگی از دیدگاه nlp به ما یادآور میشود، گاهی قدم به عقب بردارید و اشتباهات خود را جبران کنید.
افسردگی مانند شب است
در سفر زندگی گاهی مرداب هایی هستند که باید در کنار آنها بایستیم و به آن نگاه کنیم، اما برخی از کنار آن می گذرند و سعی میکنند با آن مواجه نشوند. هیچ زندگی نیست که در آن دشت های زیبا و جنگل های مختلف وجود داشته باشد و حتما در مسیر ما دره ها و مردابهایی وجود خواهند داشت که درون خود الماس هایی پنهان کرده اند.
من در مشاوره هایم افسردگی را به شب تشبیه می کنم و از افراد می پرسم آیا شما در شب تمام فعالیت های خود را تعطیل میکنید و منتظر روز می مانید؟ مطمئنا خیر. بلکه تمام فعالیت های خود را با شب هماهنگ می کنید. پس در این دوران شاید لباس شاد نپوشید، شاید به ظاهر خود نرسید و کمتر با دیگران ارتباط داشته باشید اما این نیز سبکی از زندگی است.
شما باید در این دوران، فعالیت های خود را با حال خود هماهنگ کنید اما از آنها باز نمانید و بدانید، در ورای هر فروپاشی، یک نورزایی اتفاق می افتد و ما باید روزهای سخت را به رسمیت بشناسیم و بدانیم اگر مواهب این روزهای سخت را دریابیم، فرد دیگری خواهیم بود و نسبت به اطرافیان در مراتب فکری بالاتری قرار خواهیم گرفت.
چه زمانی افسردگی خود را نشان می دهد؟
گاهی اوقات افسردگی خود را در سنین جوانی نشان میدهد و اغلب با درمان دارویی و مشاوره قابل درمان است. اما بیشتر افسردگی ها در میانسالی بروز می کنند، جایی که فرد احساس می کند به اهداف شغلی و عاطفی خود نرسیده است و باری از زندگی زیست نشده بر روی دوش او سنگینی می کند. در چنین شرایطی دست به هر کاری می زند تا از این غم رهایی یابد.
من اغلب افرادی که برای رهایی از این کار دست به عمل های زیبایی و یا مهاجرت و… می زنند را دیده ام. آنها فکر می کنند اگر این کارها را انجام دهند، خوشحال خواهند بود اما این نیز نوعی فرار به جلو است و دیر یا زود حال بد بازخواهد گشت، زیرا بطور عمیق به مشکل خود نپرداخته است.
زندگی ما یک خط صاف نیست که همیشه در آرامش و امنیت باشیم بلکه فراز و فرودهایی دارد که باعث رشد ما میشوند. بدون رنج، انسانها نابالغ، وابسته و ضعیف میشوند و نمی توانند استقلال فکری داشته باشند. این رنج را رنج سازنده گویند که بسیار مقدس است و به ما می آوزد که در پس هر شکستی، حکت و پیامی برای ما مقدر شده است.
اما رنجی که معنای آن در زندگی یافت نشود، رنج سوزنده خواهد بود. رنجی که ما دائما در حال فرار از آن هستیم و دیر یا زود گریبان ما را خواهد گرفت. انسانی که در زندگی خود رنج را احساس می کند، بدنبال لذت های آنی است تا آنرا فراموش کند اما بدانید هیچ چیز فراموش نمیشود و این رنجها و احساسات نادیده شده در آینده خود را به شکل افسردگی نمایان خواهند کرد.
علائم افسردگی
۱- بیقراری و عدم تمرکز
۲- فقدان انرژی
۳- غم دائمی در رفتار
۴- گریه های بی دلیل
۵- داشتن افکار خودکشی
۶- نوسانات شدید در اشتها و وزن
۷- عدم کنترل افکار و هیجانات
۸- اختلالات خواب
۹- حس بی ارزشی و احساس گناه دائمی
۱۰- بی نظمی در محیط کار
علائم افسردگی در مردان
اگرچه میزان بروز بیماری افسردگی در آقایان کمتر از خانم ها است، اما مردان به ندرت افسردگی را در خود تشخیص می دهند و ترجیح می دهد با الکل، سیگار و سایر مواد مخدر آنرا پنهان کنند زیرا ابراز احساسات را یک نوع ضعف می دانند. در چنین شرایطی همدردی و کمک عاطفی خانواده و همسر بسیار راهگشا خواهد بود. در چنین شرایطی بجای برچسب زدن و ایجاد تنش در رابطه، سعی کنید او را به حرف زدن ترغیب کنید.
علاقه به تنهایی: هنگامی که مردان دچار افسردگی میشوند، انگیزه کافی برای حرکت ندارند و تمرکز خود را از دست می دهند. آنها بسیار تحریک پذیر و حساس میشوند و ترجیح میدهند روابط کاری و عاطفی خود را به حداقل برسانند. همچنین از شرکت کردن در میهمانی ها و جمع دوستانه اجتناب میکنند و در اصطلاح در ” غار تنهایی ” خود می مانند.
پرخوری: یکی دیگر از علائم افسردگی در مردان پرخوری است. آنها ترجیح میدهند خود را با انواع فست فود و غذاهای حجیم سیر کنند و به طور موقتی به آرامش برسند اما تحقیقات نشان داده مواد شیمیایی و ادویه های بکار رفته در فست فود باعث میشود میزان تحریک پذیری و خشم آنها بیشتر شود و به سرعت عصبانی شوند.
تفکر: در این ایام هر اندازه که از فعالیت های فیزیکی آنها کاسته میشود، مشغله های ذهنی آنان افزایش میابد. اطرافیان آنها به راحتی میتوانند تشخیص دهند که ذهن او بسیار مشغول است و غرق در افکار خود است. راه رفتن های بی هدف و نگاه به پایین یکی از نشانه های این افراد است.
دردهای نامعلوم: مردان در چنین شرایطی بدلیل عدم بروز احساسات خود، دچار دردهای روان تنی میشوند و مواردی چون میگرن، درد معده، یبوست، اسهال و… بروز میدهند.
از دست دادن میل جنسی: شاید بزرگترین نشانه در مردان کاهش میل جنسی باشد زیرا استرس و اضطراب ناشی از افسردگی، باعث میشود هوزمون های مردانه مانند تستسرون کمتر فعالیت کنند و حس برانگیختگی فرد کاهش یابد. هنگامی که فعالیت های بین سلولی و تحریک شیمیایی سلول های مغزی کاهش میابد، ذهن فرد تمایلی برای فرمان دادن به بدن ندارد و همین عامل باعث کاهش روابط زناشویی میشود.
احساس خستگی: در دوران افسردگی الگوی خواب تغییر پیدا می کند و افراد نمی توانند بخوبی گذشته از خوابیدن انرژی بگیرند بلکه خواب را بعنوان یک راه فرار از مشکلات انتخاب می کنند. همچنین سرعت گفتار آنها نیز پایین می آید و علاقه ای به استفاده از جملات طولانی ندارند.
فعالیت های مشکوک: مردانی که دچار افسردگی شدید هستند، فعالیت هایی مانند مصرف داروهای محرک، افکار عجیب مانند انتقام گیری از خود و دیگران، شکاک شدن به اعضای خانواده و… را از خود بروز می دهند. اگرچه آنها علاقمندند در تنهایی خود بمانند اما در مواردی این کار میتواند خطر آفرین باشد لذا از تنها گذاشتن انها به مدت طولانی اجتناب کنید.
علائم افسردگی در زنان
کاهش روابط عاطفی: زنان بطور معمول از ابراز احساسا و ارتباط با اطرافیان لذت می برند اما در دوران افسردگی از میزان شادی آنها کاسته میشود و در اصطلاح برق عشق از چشمان آنها می رود. برخلاف مردان در چنین شرایطی آنها نیاز بیشتری برای همدلی و مراقبت دارند و اغلب احساسات خود را با دیگران در میان می گذارند.
تغییر عادت ماهیانه: از آنجایی که این بیماری از ذهن شروع میشود و بر سیستم بدن تاثیر می گذارد، لذا تغییر در عادات ماهیانه و خلق و خوی افراد اجتناب ناپذیر است.
کاهش اعتماد به نفس: زنان برای انرژی گرفتن نیاز بیشتری به تشویق و تحسین دارند لذا در این شرایط هنگامی که از ارتباط با دیگران سر باز می زنند و همانند گذشته به ظاهر خود رسیدگی نمی کنند، دارای پایین ترین سطح اعتماد به نفس هستند. احساس پوچی و بی ارزشی یکی از پیامدهای افسردگی است. آنها مدام خود را سرزنش می کنند و تمایل دارند از خود انتقام بگیرند.
افکار خودکشی: اگرچه درصد افسردگی در زنان بیش از مردان است و شاید افکار خودکشی نیز بیشتر باشد اما درصد موفقیت مردان و دست به عمل زدن در مردان بیشتر است. این بدان معنی است که هنگامی که یک زن به خودکشی فکر میکند، آنرا مدتها در ذهن خود بررسی می کند و درصد کمی دارد که دست به عمل بزند اما در مردان اگر چنین تصمیمی گرفته شود، به احتمال زیاد انجام خواهد شد.
گریه های بی دلیل: حساس بودن بیش از حد در این دوران باعث میشود آنها با حر حرفی از کوره در بروند و گریه کنند. همچنین در خلوت خود نیز به گریه های بی دلیل می پردازند و با دیدن یک فیلم احساسی و یا یک صحنه عاطفی، ساعت ها به گریه و زاری می پردازند.
دردهای نامعلوم: معمولا آنها از درد در قفسه سینه و کمر درد شکایت دارند و علت آنرا به درستی نمی دانند. همچنین در ۶۰ درصد از مواقع دچار بیماری های گوارشی مانند سندرم روده تحریک پذیر و یبوست میشوند. تغییر در اشتها و وزن نیز از شایع ترین علائم است.
خیره شدن به دوردست: برخلاف مردان که در این دوران ترجیم میدهند بخوابند و یا بی هدف قدم بزنند، زنان به فکر فرو میروند و به یک نقطه خیره میشوند. برخی از آنها به افق نگاه میکنند و از منظر nlp این یعنی بازیابی خاطرات تلخ گذشته و برخی از آنان به پایین نگاه میکنند و مدتها به آن خیره میشوند و معنی این نگاه یعنی مذاکره منفی با خود. در چنین شرایطی پیشنهاد میشود وضعیت بدنی خود را تغییر دهید.
چگونه با روش NLP افسردگی را درمان کنیم؟
چگونه با روش NLP افسردگی را درمان کنیم؟ همانطور که گفته شد، هنگامی که ناخوداگاه و بخش های ذهنی با یک موضوع در تضاد باشند، دچار تعارض ذهنی میشویم و باید این تعارض را حل کنیم. در این تکنیک که ” تغییر چهارچوب ذهنی ” نام دارد، به مقاومت های ذهنی می پردازیم و فرد را با پیام های بدن که در سالهای اخیر ناده گرفته شده اند، آشنا می کنیم. پس از این مرحله درمیابید که هزیک از مشکلات روحی و جسمی ما دارای یک پیام است. بنابراین از هیچ درد و روان رنجوری در زندگی فرار نمی کنیم و عاشق دردها و رنجها میشویم زیرا می دانیم آنها دارای نیت خیر و سازنده هستند.
پیام های بدن
انجام این تمرین بدین شکل است که با پرسیدن سئوالات و مکتوب کردن افکار، با ضمیر ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنید و علت افسردگی خود را پیدا کنید. بیاد داشته باشید اولین پاسخی که به ذهن شما میرسد، به علل ریشه ای افسردگی ربط خواهد داشت. اگر راست دست هستید، سئوال را با دست راست بنویسید و با دست چپ جواب را بنویسید. این راه بهترین راه ارتباط با ضمیر ناخودآگاه است.
سئوال اول: چه بخشی از زندگی من نیاز به تغییر دارد؟
سئوال دوم: چه پیام و هدیه ای در پس این بیماری برای من نهفته است؟
سئوال سوم: چه بخش ذهنی مسئول این بیماری است و نیت آن چیست؟
برای اینکه با بخش های ذهنی آشنا شوید، میتوانید ابتدا انیمیشن درون و برون یا inside out را ببینید تا با انواع بخش های ذهنی آشنا شوید. مثلا بخش حامی، بخش خوشبین، بخش بدبین، بخش ترس، بخش اعتماد به نفس، بخش افسرده، بخش ناراحت، بخش شاد و… هر یک از این بخش ها بواسطه احساسی که در شما ایجاد می کنند، یک پیام مهم برای بهبود زندگی شما دارند.
بطور مثال نیت مثبت بخش ذهنی سرزنشگر میتواند این باشد که با سرزنش کردن، شما را با اشتباهات گذشته آشنا کند تا از تکرار آنها پرهیز کنید. و یا نیت بخش ترس میتواند حفظ جان شما از خطرات باشد. شاید نیت بخش لذت جویی ذهن شما نیز این باشد که احساسات سرکوب شده را بوسیله پرخوری و سیگار و… جبران کند.
یک اتفاق عجیب…
سالها پیش در یکی از دوره های آموزش nlp خانمی به من مراجعه کردند و از بیماری نام بردند که بسیار نادر بود. داستان از این قرار بود که هر وقت قصد داشت اقدام به بچه دار شدن کند، عادتهای ماهیانه قطع نمی شد و این خونریزی اجازه منعقد شدن نطفه در رحم او را نمی داد. پزشکان عامل این اختلال را اضطراب و مقاومت دارویی تشخیص داده بودند.
یک هفته پس از اجرای این تکنیک او چنین عنوان کرد که هنگامی که در شرایط ترنس این سئوالات را از ناخودآگاه خود پرسید، بخش حامی ذهن، خود را مسئول این اختلال معرفی کرد و نیت خیر آن این بود که با آوردن بچه مخالف است زیرا می خواهد او از زندگی لذت بیشتری ببرد.
او سالهایی را بیاد می آورد که درگیر نگهداری از مادر بیما و فرزند خود بود و از ادامه تحصیل و کار کردن محروم مانده بود. در این شرایط ضمیر ناخودآگاه دست به عمل می زند و پیام خود را با یک بیماری یا بیماری روان تنی نشان می دهد.
آیا بازهم از بیماری های خود متنفر هستید، ویا آنها را بعنوان یک ناجی و پیام رسان می شناسید؟
درمان افسردگی
دارو درمانی: خوشبختانه داروهای جدید افسردگی همانند گذشته باعث کرختی، خواب آلودگی و اضافه وزن در افراد نمی شود و فرد میتواند بخوبی به فعالیت های روزمره خود برسد. در ادامه داروهای مفید این بیماری ارائه میشود اما تاکید میشود بدون تجویز پزشک به هیچ وجه از آنها استفاده نشود.
۱- مهار کننده انتخابی سروتونین
2- مهار کنندبازجذب نواپینفرین SNRI
3- ضد افسردگی سه حلقه ای TCA
روان درمانی: در پروسه رواندرمانی بیمار با یک روانکاو یا روانشناس به صحبت می پردازد و در کنار درمان دارویی در جلسات مختلف، بیماری تحت کنترل قرار می گیرد. در پروسه روان درمانی پزشک به شما کمک می کند به گذشته خود سفر کنید و باورها و الگوهای ذهنی خود را تغییر دهید و به یک صلح درونی دست یابید.
همچنین ارائه راهکارهای جدید مطابق با توانمندی ها و رفتارهای شما نیز یکی از مزیت های رواندرمانی است. برخی از افراد و به خصوص مردان به درمان های اینچنینی مقاومت نشان میدهند و به درمان های خانگی و غیر اصولی رو می آورند که نتیجه آن پیچیده تر شدن مشکل خواهد بود.
ورزش را فراموش نکنید
هنگامی که به ورزش می پردازیم، ارتباط بین نورون های مغزی افزایش میابد و برخی از هورمون های شادی بخش فعال میشوند و همین تحرک باعث نشاط بیشتر میشود. اگر امکان ورزش های هوازی مانند دویدن برای شما فراهم نیست، میتوانید از حرکات کششی مانند یوگاه استفاده کنید.
شوک درمانی: این روش زمانی به کار گرفته میشود که فرد مقاوم به درمان بوده و یا شدت افسردگی بسیار بالا باشد. در این روش به بیمار در زمان بیهوشی با استفاده از جرین الکتریسیته شوک وارد میشود تا مجددا بتواند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند.
مواد غذایی برای درمان افسردگی
در کنار موارد ذهنی و تمرین های مختلف ک گفته شد، میتوانید از مواد غذایی مناسب که شدت افسردگی را کاهش می دهند نیز استفاده کنید. در چنین شرایط خوردن میوه ها و سبزیجات و مواد گرمی مانند خرما، توصیه میشود. مواد غذایی که حاوی ویتامین C ، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و امگا۳ هستند نیز موثر میباشند.
مصرف کاکائو تلخ، ماهی، سبزیجات سبز برگ، آجیل، جو دوسر، تخم مرغ، فلفل، موز، دارچین، لوبیا و… توصیه میشود. ضمنا از مصرف انواع غذاهای آماده مانند فست فود و غذاهای فرآوری شده مانند چیپس و پفک و نوشابه اجتناب کنید.
تست افسردگی
تست افسردگی بک یکی از معتبرترین پرسشنامه های روانشناسی در جان است که بوسیله آن می توانید میزان و نوع افسردگی خود را مشخص نمایید. در ادامه به هر سئوال طبق اعداد زیر امتیاز دهید تا در پایان تست، عدد بدست آمده را تحلیل کنیم.
۱- در معیار غمگینی، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – احساس غمگینی و افسردگی ندارم.
امتیاز ۱- گاهی اوقات احساس غم و افسردگی دارم.
امتیاز ۲- تمام اوقات روز را غمگین هستم.
امتیاز ۳- به حدی احساس افسردگی دارم که دیگر نمی توانم آنرا تحمل کنم.
۲- در معیار بدبینی یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – من در مورد آینده دلسرد نیستم.
امتیاز ۱- در مورد آینده نسبت به گذشته بیشتر ناامید شده ام.
امتیاز ۲- احساس می کنم اوضاع بر وفق مرادم نیست و راهی برای پیشرفت ندارم.
امتیاز ۳- من امیدی به آینده ندارم و فرد شکست خورده ای هستم.
۳- در معیار شکست یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – احساس یک فرد شکست خورده را ندارم.
امتیاز ۱- احساس می کنم موفقیت هایم در سطح یک فرد عادی نیست.
امتیاز ۲- وقتی به آینده فکر میکنم، شکست های زیادی را می بینم.
امتیاز ۳- احساس یک فرد شکست خورده را دارم.
۴- در معیار نارضایتی از زندگی یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – همانند گذشته از دستاوردهایم لذت می برم.
امتیاز ۱- به اندازه گذشته، از زندگی لذت نمیبرم.
امتیاز ۲- از چیزهایی که در گذشته از آنها لذت می بردم، دیگر لذت نمیبرم.
امتیاز ۳- کاملا ناراضی هستم و لذتی از زندگی نمی برم.
۵- در معیار احساس گناه یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – به هیچ وجه احساس گناه نمی کنم.
امتیاز ۱- گاهس اوقان بخاطر کارهایی که انجام دادم، احساس گناه می کنم.
امتیاز ۲- اغلب اوقات روز احساس گناه می کنم.
امتیاز ۳- تمام روزهای خود را با احساس گناه شدید طی می کنم.
۶- در معیار خود تنبیهی یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – انتظار تنبیه و مجازات خود را ندارم.
امتیاز ۱- احساس می کنم ممکن است تنبیه و مجازات شوم.
امتیاز ۲- بواسطه گذشته ام، انتظار تنبیه و مجازات را از خودم دارم.
امتیاز ۳- احساس می کنم در حال تقاص پس دادن کارهای گذشته خود هستم.
۷- در معیار دوست داشتن خود، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – همانند گذشته خودم را دوست دارم.
امتیاز ۱- اعتماد به نفسم را از دست داده ام.
امتیاز ۲- حس خوبی نسبت به خودم ندارم.
امتیاز ۳- از خودم مایوس شده ام و از خودم متنفرم.
۸- در معیار سرزنش خود، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – بیش از حد، خودم را سرزنش نمی کنم.
امتیاز ۱- خودم را نسبت به اشتباهاتم سرزنش می کنم.
امتیاز ۲- اغلب اوقات در حال سرزنش خود هستم.
امتیاز ۳- برای هر اتفاق بد خودم را مقصر می دانم و سرزنش می کنم.
۹- در معیار افکار خودکشی، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – من افکار خودکشی ندارم.
امتیاز ۱- گاهی اوقات به خودکشی فکر می کنم اما انجام نمی دهم.
امتیاز ۲- دلم می خواهد خودم را بکشم.
امتیاز ۳- اگر فرصت مناسبی پیدا کنم، حتما خودکشی می کنم.
۱۰- در معیار غمگینی، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – بیش از حد معمول گریه نمی کنم.
امتیاز ۱- این روزها بیش از گذشته گریه می کنم.
امتیاز ۲- بخاطر هر چیز کوچکی گریه میکنم.
امتیاز ۳- دلم می خواهد گریه کنم ولی نمیتوانم.
۱۱- در معیار بیقراری، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – بقراری ندارم و آرامم.
امتیاز ۱- نسبت به گذشته کمی بیقرارم.
امتیاز ۲- این روزها مدت بیقراری و عصبانیتم بیشتر طول می کشد.
امتیاز ۳- بسیار بیقرارم و حتما باید کاری انجام دهم.
۱۲- در معیار ارتباطات اجتماعی، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – علاقمند تعامل با دیگران هستم.
امتیاز ۱- در مقایسه با قبل، علاقه ای کمتری به تعامل با دیگران دارم.
امتیاز ۲- تمایلی به ارتباط با اطرافیان ندارم.
امتیاز ۳- علاقه ام را به دیگران از دست داده ام و دوست دارم تنها باشم.
۱۳- در معیار تصمیم گیری، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – همانند گذشته در تصمیم گیری بخوبی عمل میکنم.
امتیاز ۱- برخی از تصمیم گیری هایم نسبت به گذشته، تغییر کرده است.
امتیاز ۲- در تصمیم گیری های خودم دچار تعلل و اهمالکاری شده ام.
امتیاز ۳- نمی توانم تصمیم گیری کنم.
۱۴- در معیار ارزش به خود، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – احساس می کنم فرد ارزشمندی هستم.
امتیاز ۱- گاهی نگرانم که پیر و غیر جذاب به نظر برسم.
امتیاز ۲- در مقایسه با دیگران احساس خوبی نسبت بخود ندارم.
امتیاز ۳- احساس کمبود و بی ارزشی دارم.
۱۵- در معیار انرژی درونی، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – همانند گذشته انرژی دارم و کارهای روزمره را انجام می دهم.
امتیاز ۱- برای انجام برخی کارها، کمی انرژیم کمتر شده است.
امتیاز ۲- انرژی لازم برای انجام برخی کارها را ندارم و دچار استرس می شوم.
امتیاز ۳- انرژی و رمق هیچ کاری را ندارم.
۱۶-در معیار الگوی خواب، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – خواب منظمی دارم.
امتیاز ۱- همانند گذشته نمی خوابم و کمی بیشتر می خوابم.
امتیاز ۲- کمتر و یا بیشتر از گذشه می خوابم.
امتیاز ۳- بیشتر اوقات روز را در خواب هستم.
۱۷- در معیار تحریک پذیری، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – در انجام کارها کمتر خسته میشوم.
امتیاز ۱- نسبت به گذشته، زودتر خسته میشوم.
امتیاز ۲- تقریبا با انجام هر کاری خسته میشوم.
امتیاز ۳- همیشه حس خستگی و کرختی دارم.
۱۸- در معیار اشتها، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – من دارای اشتهای طبیعی هستم.
امتیاز ۱- نسبت به گذشته، اشتهای کمتری دارم.
امتیاز ۲- در حال حاضر رغبت کمی نسبت به غذا دارم.
امتیاز ۳- اصلا اشتها ندارم و گاهی پرخوری دارم.
۱۹- در معیار تمرکزخود، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – تمرکز خوبی در کارها دارم.
امتیاز ۱- همانند گذشته تمرکز خوبی روی کارها ندارم.
امتیاز ۲- نمی توانم به مدت طولانی بر روی کاری تمرکز کنم.
امتیاز ۳- روی هیچ کاری تمرکز ندارم.
۲۰- در معیار کاهش وزن، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – وزنم متعادل است.
امتیاز ۱- در فکر کاهش وزن هستم.
امتیاز ۲- مقداری وزن کم کرده ام.
امتیاز ۳- بیش از حد معقول وزن کم کرده ام.
۲۱- در معیار میل جنسی، یک گزینه را انتخاب کنید.
امتیاز ۰ – میل جنسی من همانند گذشته نرمال است.
امتیاز ۱- همانند گذشنه میلی به رابطه جنسی ندارم.
امتیاز ۲- سطح میل جنسی ام همانند گذشته نیست و کاهش یافته.
امتیاز ۳- شدت خستگی، میل رابطه جنسی را از من گرفته است.
تحلیل تست: پس از اینکه به هر یک از سئوالات پاسخ دادید، اعداد هر پاسخ را باهم جمع کنید.
اگر نمره تست بین ۱-۱۰ باشد، شما فردی نرمال هستید.
اگر نمره تست بین ۱۱ -۱۶ باشد، شما دارای اختلال خفیف افسردگی هستید.
اگر نمره تست بین ۱۷- ۲۰ باشد، میزان افسردگی شما در سطح پایینی است. ( مثلا افسردگی فصلی)
اگر نمره تست بین ۲۰- ۳۰ باشد، شما دارای افسردگی معمولی هستید و گاهی زندگی شما را تحت الشعاع قرار می دهد.
اگر نمره تست بین ۳۱- ۴۰ باشد، شما دارای افسردگی شدید هستید و باید به پزشک مراجعه کنید.
اگر نمره تست شما بیش از ۴۰ است، باید به پزشک مراجعه کنید و تحت درمان دارویی و روانکاوی قرار بگیرید.
نکته مهم: اگر در سئوال ۹ گزینه سوم و یا چهارم را انتخاب کرده اید، در اولین فرصت با یک روانشناس مشورت کنید.
پیشنهاد ویژه:
دوره بازگرداندن عشق از دست رفته
کتاب های مفید
کتاب مرداب روح: این کتاب از مکتب یونگ الهام گرفته است و در آن به سفر زندگی و موانعی که بر سر راه ما ظاهر میشوند می پردازد. بخشی از این کتاب را در ابتدای مقاله ارائه کردم که اشاره به مرداب های روح داشت که چگونه الماس و گوهر وجودی را می توان از مرداب هایی مانند افسردگی، جدایی، ورشکستگی و… بیرون کشید.
از نظر جیمز هالیس ما زمانی میتوانیم به خوشبختی اصیل و ماندگار برسیم که از رنج و حال بد فرار نکنیم بلکه آنرا فرصتی برای خودشناسی و بازنگری در زندگی بدانیم. او انسان امروزی را بسیار سردرگم و مضطرب توصیف می کند که بدنبال گمشده ای است و اشتباها انرا در موفقیت ها، ثروت و… جستجو می کند.
کتاب یافتن معنا در نیمه دوم عمر
این کتاب نیز به افسردگی میانسالی یا نیمه دوم عمر اشاره دارد که بسیاری از انسان ها در دوران میانسالی با آن مواجه هستند. بسیاری از ما آرزوهایی داشتیم که به انها نرسیده ایم و همین ام رباعث شده است یک زندگی نزیسته داشته باشیم. در این کتاب بخوبی مواجه شدن با چنین شرایطی را بررسی می کند و راهکارهای یافتن معنای زندگی در میانسالی را ارائه میکند. این کتاب اثر جیمز هالیس از انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی است.
اغلب در نیمهی اول عمرمان، یعنی تا حدود ۳۵ سالگی، گمان میکنیم زندگیمان مجموعهای از موفقیتهای کوچک و بزرگ است که با دستیابی به آنها، احساس آرامش خواهیم کرد. شاید بخواهیم با شخص مناسبی ازدواج کنیم، بچهدار شویم و صاحب خانه و شغل مناسبی باشیم. با این وجود، هنگامی که به نیمهی دوم عمرمان پا میگذاریم، متوجه میشویم که اوضاع، آنچنان که باید مطلوب نیست.
شاید بسیاری از این موفقیتها را به دست آورده باشیم اما از درون در تلاطم هستیم و آرامش و رضایتی را که در پی آن بودیم به دست نیاوردهایم. به انتخابهای زندگی مان با دیدهی تردید مینگریم و کم کم حس ناراحتی، نا امیدی و افسردگی از راه میرسد. اما زندگی تازهای در راه است. فصلی نو در زندگی مان آغاز خواهد شد. فصلی که به ما تغییر و زیستنی متفاوت با نیمهی اول عمر را میآموزد. جیمز هالیس تحلیل گر یونگی در این کتاب به ما کمک میکند تا این حس آرامش گمشده را بازیابیم و زندگیای سرشار از رضایت و شادمانی بسازیم.
کتاب نیمه تاریک وجود
شاید بهترین کتابی که در زمینه یافتن گنج درونی بتوان نام برد، کتاب نیمه تاریک وجود است. خانم دبی فورد نویسنده این کتاب دوران سختی را گذرانده و اینک تجربیات آن روزها را با ما درمیان می گذارد. او سالهای سال با اعتیاد، بزهکاری و… درگیر بوده و از دل آنها گوهر وجودی خود را کشف کرده است.
او پس از سالهای سخت به نویسندگی و سخنرانی روی آورد و توانست زندگی بسیاری از مردم را که دچار افسردگی و ناکامی بودند ار نجات دهد. روش هایی که او در این کتاب ارائه میکند، بسیار عمیق و تاثیر گذارند و همانند یک ابزار در اختیار شما قرار می گیرند.
او معتقد است همه انسانها دارای وجوه پنهان و تاریک هستند که از آن با نام سایه های شخصیتی یاد می کند. او میگوید سایه های شخصیتی همانند یک شیئ زشت هستند که ما دائما در حال پنهان کردن آنها هستیم و اگر سایه خود ار مالک نشویم، آنها مالک ما خواهند شد.
کتاب هنر ظریف بی خیالی
این کتاب نیز یک اثر بینظیر در زمینه کنترل افکار و احساسات است. مارک منسون در این کتاب اصول خودیاری و اهمیت ندادن به مسائل جزیی را آموزش میدهد. در جایی از کتاب می نویسد: ما آنقدر فرصت، انرژی و قدرت نداریم که به همه چیز اهمیت دهیم. باید بیخیال خیلی چیزها شویم تا بتوانیم تمام افکار را روی موارد محدود و مثبت متمرکز کنیم.
زندگی خوب آن نیست که به چیزهای بیشتری اهمیت دهید، بلکه باید به چیزهای کمتری اهمیت بدهید که دارای اهمیت و فوری هستند. یک واقعیت پنهان در زندگی وجود دارد که چیزی بنام بی خیالی وجود ندارد. پختگی ما زمانی رخ میدهد که بدانیم به چه مسائلی باید بها دهیم.
پرسش جالبی که مردم از خود نمی پرسند این است که حاضرید برای چه چیزهایی در زندگی زحمت بکشید؟ چه دردهایی را حاضرید تحمل کنید؟ برای مثال اغلب افراد می خواهن ارتقای شغلی داشته باشند و پیشرفت کنند اما هیچکس نمی خواهد ۶۰ ساعت کار و رفت و آمدهای طولانی و کاغذبازی را تحمل کند. همه می خواهند روابط خوبی داشته باشند، اما نمی خواهند مکالمات دشوار، احساسات جریحه دار شده و… را تحمل کنند.
در پایان مقاله ” چگونه با روش NLP افسردگی را درمان کنیم؟ ” اگر سئوالی دارید در زیر همین مطلب مطرح نمایید تا بصورت مستقیم توسط سجاد زمانی بررسی و پاسخ داده شود.