رشد و توسعه فردی

۱۰ هدف توسعه فردی که باعث موفقیت و شادی ما در زندگی می‌شود

۱۰ هدف توسعه فردی که باعث موفقیت و شادی ما در زندگی می‌شود

بیشتر اوقات فکر می‌کنیم موفقیت مانند یک رنگین‌کمان است، رنگین‌کمان زییایی که در زندگی از دور می‌بینیم و انگار رسیدن به آن دشوارتر از چیزی است که فکر می‌کنیم. هر زمان که به این رنگین‌کمان نزدیک می‌شویم، گویی باز از ما فاصله می‌گیرد و بعد از تلاش‌های زیاد و نرسیدن، به نقطه‌ای می‌رسیم که از خود می‌پرسیم: «اصلا می‌توانم به این رنگین‌کمان برسم یا بیهوده تلاش می‌کنم؟» این تصورات درست نیست. موفقیتْ رنگین‌کمان نیست؛ باید دیدگاه‌مان را دربارۀ آن تغییر دهیم. جیم ران (Jim Rohn)، نویسنده و سخنران انگیزشی است. به‌نظر او، موفقیت چیزی نیست جز رعایت نظم و انضباطی ساده که به‌صورت روزانه تمرین و رعایت می‌شود. در ادامه ۱۰ هدف ساده برای رشد و توسعه فردی و حرکت به‌سوی خوشبختی و موفقیت در زندگی مطرح شده است.

۱. برای رشد کردن، یادگیری و پیشرفت، خود را متعهد بدانیم

فرقی نمی‌کند که به دنبال ایجاد یک رابطه موفق هستید یا هدف‌تان مدیریت یک کسب و کار موفق یا یادگیری مهارتی تازه است؛‌ در هر حال باید برای یادگیری و توسعه علم و دانش خود دیدی باز داشته باشید و به خود اجازۀ پیشرفت بدهید. همان‌طور که بدن انسان نیاز به رژیم غذایی سالم دارد، مغز هم برای رشد و پیشرفت به رژیم فکری مناسب و سلامت احتیاج دارد.

هدف گذاری

هر فرد برای رشد، نیازمند ایده‌ها و اطلاعات ذهنی تازه است و باید مغز خود را با آنها پرورش دهد. برای رسیدن به چنین رشدی، لازم است، حداقل ۱۵ تا ۳۰ دقیقه از روزمان را به یادگیری چیزهایی اختصاص بدهیم که ذهن‌مان را روشن و به دانش‌مان اضافه می‌کند. پس مطالعه کردن فقط با هدف سرگرمی و تفریح درست نیست بلکه باید هدف از آن آگاه شدن و گسترش افق‌های دید باشد. برای مطالعه، بهتر است سراغ محتوایی برویم که قابلیت اجرای اهداف و آرزوهای‌مان را دارند و به آنها مرتبط‌اند.

انواع مختلفی از محتوای آموزشی در قالب مجله، کتاب، روزنامه، نشریات آنلاین و … وجود دارد. اگر هم اهل یادگیریِ شفاهی باشیم، پادکست و کتاب‌های صوتی در اختیارمان هستند.

۲. وارد فرایند هدف‌گذاری شویم

بدون شناخت اهداف‌مان، امکان کسب موفقیت وجود نخواهد داشت. اگر دید و چشم‌اندازی از موفقیت‌ها برای خود تعریف کنیم، طراحی نقشۀ راه و برنامه ریزی برای رسیدن به نقطۀ دلخواه آسان‌تر می‌شود. اگر هدف گذاری‌ و برنامه‌ریزی‌مان طولانی‌مدت نیست، ایرادی ندارد. بهتر است اهداف و برنامه‌های‌مان را به بازه‌های زمانی مشخص‌تر و کوتاه‌تری تقسیم‌بندی کنیم. مثلا بازه‌های ده‌ساله، پنج‌ساله یا یک‌ساله در نظر داشته باشیم. مهم نیست که این بازه‌ها چندساله هستند؛ باید مدت‌زمانی را انتخاب کنیم که برای‌مان راحت‌تر و منطقی‌تر است.

براساس چشم‌اندازی که برای آینده‌مان در نظر می‌گیریم، باید اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت داشته باشیم. همچنین، اطمینان داشتن از اینکه اهداف مذکور بامعنا هستند و در جهت بزرگ و وسیع اندیشیدن برای‌مان الهام‌بخش‌اند، بسیار مهم است. این اهداف باید طوری طراحی شده باشند که به ما توان متعهد شدن در خلال تمام موانع و سختی‌های راه را بدهند.

۳. راهکارهای واقع‌بینانه داشته باشیم

موفقیت

برای رسیدن به اهداف خود باید دربارۀ تخصیص منابع در دسترس هم واقع‌بینانه رفتار کنیم. مثلا لازم است منابعی مانند زمان، پول، تلاش و ارتباطات‌مان را به‌درستی مدیریت کنیم. استراتژی و راهکارِ دستیابی به اهداف این است که قبل از شروع راه کاملا بدانیم چه چیزهایی ما را به اهداف‌مان می‌رسانند. بعد از اینکه این موارد را شناسایی کردیم، به سراغ طرح برنامه‌های ذهنی و عملی برویم تا بنا به نیازمندی‌های‌مان برای رسیدن به هدف، برنامه‌ریزی و استراتژی‌هایی برای اجرای برنامه‌های‌مان برای خود تعیین کنیم.

داشتن دیدی واقع‌بینانه دربارۀ ملزوماتِ رسیدن به اهداف، به ما کمک می‌کند تلاشی متناسب با اهداف و خواسته‌های‌مان داشته باشیم. اگر چنین برآوردهایی برای تحقق اهداف خود در نظر نگیریم، متوجه نمی‌شویم که به چه میزان تلاش و بهره‌مندی از منابع نیاز داریم. در نتیجه، شکست خواهیم خورد.


۴. انعطاف‌پذیر و صبور باشیم

درست است که تمرکز بر رشد و توسعه فردی در راه رسیدن به اهداف ضرورت دارد اما باید برای اتفاقات پیش‌بینی‌‌نشده هم خود را آماده کنیم. همیشه باید هدف موردنظرمان را در ذهن داشته باشیم اما در مسیر رسیدن به آن، منعطف بودن هم اهمیت دارد. در واقع، راهی که برای رسیدن به اهداف‌مان در پیشِ‌رو داریم،‌ دقیقا منطبق بر انتظارات‌مان نیست. پس لازم است در طی راهی که برای تحقق اهداف می‌پیماییم، انتظار پیچ‌وخم‌ها و دشواری‌ها را هم داشته باشیم.

انعطاف‌پذیری و کنار گذاشتن سخت‌گیری‌ها کمک می‌کند از اضطراب، ناامیدی و نگرانی‌هایی رها شویم که در مواجهه با مشکلات و سختی‌های مسیر رسیدن به هدف پیش می‌آیند. بهترین روش‌ها برای انعطاف‌پذیری و حرکت با موج‌های خروشان زندگی، تمرین و یادگیری روش‌های تنفس عمیق، تلاش برای زندگی کردن در زمان حال و بهره‌مندی از حس طنز و شوخ طبعی است.

۵. به سلامتی‌مان توجه کنیم و آن را در اولویت قرار دهیم

شادی

بدن ابزاری است که برای زندگی کردن در اختیار داریم. پس اگر مدام مریض و ناخوش باشیم، به‌سختی می‌توانیم از نهایت ظرفیت‌های‌مان بهره ببریم. بسیاری از دردها، بیماری‌ها، اختلالات در خلق‌وخو و نداشتن انرژی کافی به‌خاطر سبک زندگی نادرست به وجود می‌آید. علم ثابت کرده است که ظرفیت‌های ذهنی و احساسی بشر به‌شدت با سلامت جسم او ارتباط دارند.

برای رسیدن به موفقیت و هدفمند زیستن، به رعایت اصول نخستِ سلامت جسمی نیاز داریم؛ یعنی باید غذاهای مقوی و مفید مصرف کنیم، خواب کافی داشته باشیم و با رعایت سبک زندگی فعال و سالم، قوی و سرحال بمانیم.


۶. تمرین تنفس صحیح را فراموش نکنیم

در دنیای آشفته و پرسرعت امروزی، در نظر گرفتن زمان‌هایی در روز برای تمرین صحیح نفس کشیدن و استراحت کردن لازم است. با وارد کردن هوشیاری به روند تنفس، شناخت دقیق‌تری از خود پیدا خواهیم کرد و روی خودمان تمرکز بیشتری خواهیم داشت. بیشتر انسان‌ها نمی‌دانند که در هنگام استرس و نگرانی، تمایل به حفظ نفس در سینه و تنفس سطحی وجود دارد.

اگر آگاهانه کنترل تنفس را به دست بگیریم، نه‌تنها هوای بیشتری وارد بدن‌مان می‌شود و ذهن‌مان را آرام‌تر می‌کند بلکه امکانِ زندگی کردن در لحظه هم برای‌مان مقدورتر می‌شود. یوگا، تمرین‌های مدیتیشن و تنفس برای رسیدن به چنین دستاوردی مفید هستند.

۷. برای استراحت و بازیابی قوا، اوقات‌ِفراغت داشته باشیم

گاهی مدیریت ذهن و افکار برای‌مان سخت و پرمسئله می‌شود؛ این یعنی لازم است زمانی را به فراغت اختصاص بدهیم و آرام‌تر شویم. برای اضافه کردن هوشیاری بیشتر به تنفس‌مان هم می‌توانیم فعالیت‌های آرامش‌بخشی مانند یوگا، مدیتیشن، تای چی، قدم زدن در طبیعت، گوش دادن به موسیقی‌های آرامش‌بخش، گُل‌کاری، نوشیدن دمنوش های گیاهی آرامش‌بخش، روشن کردن شمع‌های خوش‌عطر، خواندن رمان یا هر چیز دیگری را امتحان کنیم که باعث آرام‌تر شدن می‌شود. برای بازیابی قوا و دستیابی به آرامش باید از محیط‌های شلوغ دور شویم و دورِ خوراکی‌های محرک مانند قهوه را خط بکشیم.

۸. پشتیبان و حامی قابل‌اعتمادی داشته باشیم

موفقیتْ فرایندی تک‌نفره و انفرادی نیست. برای رسیدن به پیروزی، وجود مشاوران، مربیان، دوستان و آموزگاران حرفه‌ای و متخصص لازم است. پس در این راه باید به دنبال دوستان و همراهانی باشیم که در مسیر تلاش و کوشش‌های‌مان ما را تشویق و از ما حمایت می‌کنند. یافتن دوستان و همراهان این‌چنینی در هر جایی ممکن است، اما پیوستن به برخی از گروه‌ها، امکان آشنایی با دوستان و همراهان حامی را بیشتر افزایش می‌دهد. مثلا در گروه‌های خیریۀ داوطلبانه، پناهگاه‌های حیوانات، گروه‌های مذهبی و معنوی یا کارگاه‌ها و کلاس‌های توسعه فردی، امکان مواجه شدن و معاشرت با این افراد بیشتر خواهد بود؛ زیرا معمولا در گروه‌های مذکور افرادی جذب می‌شوند که خودآگاهی و وجدان زیادی دارند و نظام ارزشی مستحکمی برای خود متصور هستند.


۹. قدرشناسی و سادگی را ارزشمند بدانیم

آرزو

گاهی‌اوقات از زندگی‌مان راضی نیستیم و مایلیم به‌نحوی از مسیرمان فرار کنیم. اما اگر سادگی و قدرشناسی در ما قوی باشد، امکان حفظ مسیر و ادامه دادن تلاش بیشتر می‌شود. دربارۀ اهمیت و قدرت قدرشناسی در زندگی، گفته‌ها و نوشته‌های زیادی وجود دارد؛ باوجودِاین، همۀ آنها متفق‌القول هستند که این ویژگی می‌تواند سریعا رشد شخصی را سرعت بدهد.

قدرشناسی بابت نعمت‌های ساده‌ای که در زندگی داریم، دیدگاه‌مان را به زندگی تغییر می‌دهد و حرکت‌مان را به‌سمت رشد و موفقیت، سریع‌تر و قوی‌تر می‌کند. دلایل زیادی برای قدرشناسی و شکرگزاری در اختیارمان است: تَنِ سالمی که ما را فعال و سرحال نگه می‌دارد، تماشای فیلم در کنار خانوادۀ عزیزمان یا لذت نوشیدن یک لیوان چای دل‌چسب در کنار باغچه.

۱۰. ناشناخته‌ها را بپذیریم و انتظارات بیهوده را رها کنیم

بیشتر ما به‌صورت غریزی از چیزهای ناشناخته خوش‌مان نمی‌آید. در واقع، اینکه ندانیم چه چیزی در انتظارمان است و از نتایج کاری مطمئن نباشیم، برای‌مان خوشایند نیست. اما رسیدن به درکی دربارۀ آیندۀ نامشخص می‌تواند روش خوبی برای رهایی از غم و اندوه باشد. دیپاک کوپرا (Deepak Chopra)، که یک رهبر معنوی است، می‌گوید:

کسانی که به دنبال امنیت و آرامش در پوستۀ بیرونی زندگی هستند، تمام عمرشان را به دنبال آن می‌دوند. اما اگر وابستگی به مفاهیم آشنا و شناخته‌شده (امنیت) را کنار بگذارید، به دنیای فرصت‌ها و امکان‌ها پا خواهید گذاشت. اینجا همان دنیایی است که خوشیِ واقعی، فراوانی و موفقیت را پیشِ‌روی‌تان می‌گذارد.

زمانی که سخت‌گیری را کنار می‌گذاریم و قدرت درک و تصورات خود را از مفاهیم ملموس و قابل‌پیش‌بینی فراتر می‌بریم، دروازه‌های فراوانی و فرصت‌ها را به روی خود می‌گشاییم. برای رسیدن به چنین درکی باید از دایرۀ انتظارات و عادت‌ها پا را فراتر بگذاریم و ناشناخته‌ها را در آغوش بگیریم. در پژوهشی، پرستارانِ افراد روبه‌مرگ بزرگ‌ترین حسرت بیماران را زندگی کردن مطابق انتظارات دیگران و کلیشه‌ها و زندگی نکردن مطابق میل و آرزوهای‌شان عنوان کرده بودند. این پژوهش می‌تواند برای ما الهام‌بخش باشد تا سکان زندگی را در دست بگیریم و به دنبال همان شادی و رضایتی باشیم که آرزویش را داریم. این زندگی متعلق به ماست و هیچ‌کس به اندازۀ ما نمی‌تواند آن را منحصربه‌فرد و شاد بسازد.


Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *