۹ تاثیر تورم بر اقتصاد و کسب و کارها
ما در کشوری زندگی میکنیم که همواره تورم یکی از دغدغهها بوده است ولی گاهی اوقات این تورم بیش از حد میشود و مشکلات زیادی برای دولت و جامعه به وجود میآورد.
در ادامه این مطلب از بورسینس، قصد داریم به ۹ تاثیر متداول تورم بر افراد و کسب و کارها اشاره کنیم.
۱ – تورم، قدرت خرید را کاهش میدهد
اولین تاثیر تورم، کاهش قدرت خرید است. در واقع مفهوم تورم همین است.
تورم، کاهش قدرت خرید یک ارز به خاطر افزایش قیمتها در اقتصاد یک کشور است.
برای یادآوری قیمتها در گذشته نیازی نیست سن زیادی داشته باشید، مثلا در سالهای پیش قیمت یک فنجان قهوه شاید ۵۰۰ تومان یا حتی کمتر بوده ولی الان هر فنجان آن با قیمت ۵۰۰۰ تومان یا ۱۰۰۰۰ تومان به فروش میرسد.
البته این افزایش قیمت شاید به خاطر افزایش محبوبیت محصول، دستکاری بازار توسط یک واردکننده انحصاری یا به دلیل سالها بحران در یک منطقه تولیدکننده آن محصول نیز اتفاق افتاده باشد. چنین شرایطی که سایر بخشهای اقتصاد و کالاهای مصرفی تاثیر نپذیرفتهاند را نباید به عنوان تورم دانست، زیرا فقط افراد علاقهمند به نوشیدن قهوه، کاهش قدرت خرید را تجربه کردهاند.
بنابراین وقتی میگوییم تورم وجود دارد که قیمت سبدی از محصولات و سرویسها افزایش یافته باشند.
وقتی قیمت غیراختیاری (مانند سوخت و غذا) افزایش یابد، این افزایش قیمت میتواند به خودیخود روی تورم تاثیر بگذارد. به همین دلیل، اقتصادانان، غذا و سوخت را در نظر نمیگیرند و روند طولانی تورم (core inflation) و تغییرات کمنوسانتر قیمت را مینگرند.
۲ – تورم، افراد و کسب و کارها را به خرجکردن و سرمایهگذاری ترغیب میکند
یک پاسخ قابل پیشبینی به کاهش قدرت خرید این است که مردم به فکر میافتند همین الان خرید کنند و خرید را به تاخیر نمیاندازند. زیرا ارزش پول کاهش مییابد، بنابراین بهتر است پول را صرف خرید چیزهایی کنند که یا لازم است و یا اینکه در هر حال ارزش خود را از دست نمیدهد.
این موضوع برای مصرفکنندگان، معادل پرکردن یخچال از مواد غذایی، خرید کفش برای آینده بچهها و… است.
این موضوع برای کسب و کارها، انجام سرمایهگذاریهایی است که در شرایط متفاوت، ممکن است به تعویق انداخته شود.
بسیاری از سرمایهگذاران در زمان تورم، به خرید طلا و سایر فلزات گرانبها دست میزنند. اما احتمال این وجود دارد که سود بدست آمده در این داراییها، به دلیل نوسانات قیمت از بین برود، مخصوصا اگر خرید و فروشها در بازه زمانی کوتاهمدت انجام گیرد.
اما در طولانیمدت، خرید سهام شرکتها در بورس یکی از بهترین راهکارها برای حفظ ارزش پول است. بورس تهران نیز در اغلب سالهایی که تورم بیش از حد وجود داشته، رشد زیادی داشته است. در مورد سرمایهگذاری در بورس بیشتر بخوانید.
۳ – تورم، موجب ایجاد تورم بیشتر میشود
متاسفانه تمایل به خرج کردن و سرمایهگذاری کردن در زمان وجود تورم، به نوبه خود با ایجاد یک چرخه باعث افزایش گردش پول و بیشتر شدن تورم میشود. وقتی مردم و کسب و کارها به سرعت در تلاش هستند پول بیارزش را نگهداری نکنند، اقتصاد لبریز از مقدار زیادی نقدینگی میشود که هیچکس خواهان آن نیست.
به عبارت دیگر، عرضه پول از تقاضای آن بیشتر میشود و ارزش پول (قدرت خرید آن پول) با سرعت بیشتری تنزل میکند.
وقتی اوضاع به شدت بد میشود، تمایل معقولانه بیشتر افراد این است که به جای نگهداری پول، مواد لازم خانه و یا کسب و کار را خریداری کرده و انبار کنند که به نوبه خود باعث خالی شدن قفسههای خواروبار فروشیها میشود.
این چرخه تا جایی پیش میرود که مردم، در تقلا برای خلاصشدن از دست پول بیارزش، مستاصل شده و موعد دریافت حقوق ماهیانه و درآمد، تبدیل به روزهایی میشود که مردم دیوانهوار به خرید کردن و خرج کردن میپردازند.
۴ – تورم، هزینه وام گرفتن را افزایش میدهد
همانند تورمهای شدیدی که پس از سالهای جنگ جهانی در آلمان، مجارستان و در سالهای اخیر در زیمباوه اتفاق افتاده، دولتها تمایل شدیدی دارند که افزایش قیمتها را تحت کنترل داشته باشند.
در آمریکا طی قرن گذشته، رویکرد این بود که تورم از طریق سیاستهای پولی کنترل شود. برای اینکار، فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) به رابطه بین تورم و نرخ بهره تکیه کرده است.
اگر نرخ بهره پایین باشد، شرکتها و اشخاص عادی میتوانند با بهره کم وام بگیرند تا یک کسب و کار ایجاد کنند، به تحصیل بپردازند، افراد جدید استخدام کنند یا اینکه یک قایق جدید تفریحی خریداری کنند.
به عبارت دیگر، نرخ بهره پایین، افراد را ترغیب به خرج کردن و سرمایهگذاری میکند که معمولا در عوض آن، باعث شعلهور شدن تورم میشود.
با افزایش نرخ بهره، بانکهای مرکزی میتوانند تورم را تعدیل و کنترل کنند. با اینکار دیگر هزینه دریافت وام برای خرید یا سایر مقاصد زیاد به نظر میرسد (زیرا نرخ بهره افزایش یافته است). بنابراین افراد ترغیب میشود پول خود را در بانک نگهدارند، زیرا میتوان از آن بهره بیشتری دریافت کرد.
وقتی نقدینگی زیادی در جریان نیست، پول به عنوان عنصری کمیابتر تلقی میشود و این تصور از کمیابی پول، باعث افزایش ارزش آن میشود.
البته بیشتر مواقع بانکهای مرکزی کشورها تمایل ندارند پول بیش از حد ارزش پیدا کند، زیرا در این صورت گردش پول کمتر شده و شاهد کاهش قیمتها (Deflation) خواهیم بود.
بنابراین تلاش بانکهای مرکزی این است که با تنظیم نرخ بهره، نرخ تورم کنترل شده و نزدیک به نرخ هدف باقی بماند.
معمولا هدف کشورهای توسعه یافته، نگهداشتن تورم در حدود ۲ درصد و در کشورهای در حال توسعه در حدود ۳ تا ۴ درصد است.
نقش دیگر بانکهای مرکزی در کنترل تورم، مدیریت عرضه پول است. اگر مقدار عرضه پول، سریعتر از اقتصاد رشد کند، ارزش پول کمتر میشود و تورم شروع به بالا رفتن میکند.
این دقیقا همان اتفاقی بود که با چاپ بیرویه پول در ویمار آلمان رخ داد، زیرا هدف از چاپ پول این بود که غرامت جنگ جهانی اول پرداخت شود.
وقتی بانکهای مرکزی در نظر دارند نرخ بهره را افزایش دهند، نمیتوانند اینکار را صرفا با پول انجام دهند، بلکه آنها با فروش اوراق بهادار دولتی و حذف عرضه پول این سیاست را به پیش میبرند. با کاهش عرضه پول، نرخ تورم نیز کاهش مییابد.
۵ – تورم، هزینه وام گرفتن را کاهش میدهد
تورم میتواند باعث کاهش هزینه وام نیز شود. وقتی بانک مرکزی کاملا پیرو سیاستمداران شده، تورم معمولا باعث کاهش هزینه وام میشود.
فرض کنید شما با نرخ سود سالیانه ۵ درصد، ۱۰ میلیون تومان وام گرفتهاید. اگر نرخ تورم ۱۰ درصد باشد، ارزش واقعی بدهی شما، سریعتر از نرخ بهره و اصل پولی که باید پس بدهید کاهش مییابد.
وقتی سطح بدهی خانوارها افزایش مییابد، سیاستمداران معمولا چاپ پول را برای تبلیغات انتخاباتی مفید میدانند زیرا باعث شعلهور شدن تورم شده و تعهدات رایدهندگان به بانکها را سبکتر میکند.
اگر دولت به شدت مقروض باشد، سیاستمداران برای چاپ پول و استفاده از آن برای پرداخت بدهی انگیزه بیشتری پیدا میکنند، با وجودیکه میدانند اینکار به تورم بیشتر منجر میشود.
با وجود سیاستمدارانی که با تصمیمات خود باعث ایجاد تورم شدهاند، کشورهای بسیاری متقاعد گشتهاند که سیاستهای پولی و مالی باید بطور مستقل توسط بانکهای مرکزی تعیین شود و دولت در آن دخالت نکند.
با وجودیکه بانک مرکزی آمریکا الزام قانونی دارد که به دنبال نرخ بیکاری پایین و قیمتهای پایدار باشد، برای تصمیمات خود در خصوص تعیین نرخ بهره نیازی به اجازه گرفتن از طرف کنگره یا رئیسجمهور ندارد.
۶ – تورم، بیکاری را کاهش میدهد!
شاید این موضوع برای شما عجیب باشد ولی برخی شواهد حاکی از آن است که افزایش تورم گاهی اوقات باعث کاهش بیکاری میشود.
معمولا حقوق نیروی کار تمایل به ماندن در وضعیتی ثابت دارد به این معنا که حقوق ماهیانه افراد نسبت به تغییرات اقتصادی، با سرعت کمی تغییر میکند. استدلال جان مینارد کینز (به انگلیسی John Maynard Keynes یک اقتصاددان قرن بیستم) این بود که رکود بزرگ (Great Depression) منجر به افزایش بیکاری شد، زیرا کارگران در مقابل کاهش حقوق مقاومت کردند که به اخراج آنها منتهی شد.
چنین پیامدی ممکن است بطور معکوس نیز وجود داشته باشد، به این معنی که وقتی تورم به نرخ مشخصی رسید، حقوق واقعی کارکنان سقوط میکند و کارفرمایان میتوانند نیروی کار بیشتری استخدام کنند.
به نظر میرسد این فرضیه همبستگی معکوس بین بیکاری و تورم را شرح میدهد (رابطهای که با نام منحنی فیلیپس شناخته میشود). طبق این نظریه، با کاهش بیکاری، کارفرمایان مجبور میشوند بابت بدست آوردن نیروی کار ماهر با مهارتهای خاص، مبلغ بیشتری پرداخت کنند.
با افزایش حقوقها، قدرت خرید مصرفکننده نیز بالا میرود که این موضوع باعث شعلهور شدن اقتصاد و بیشتر شدن تورم میشود. این مدل را با نام تورم Cost-Push (تورم ناشی از افزایش حقوقها و مواد اولیه) میشناسند.
۷ – تورم، باعث افزایش رشد اقتصادی میشود
تورم موجب میشود افراد تمایلی به پسانداز نداشته باشند، زیرا قدرت خرید مبالغی که پسانداز شده رفته رفته کاهش مییابد.
چنین چشماندازی باعث میشود مصرفکنندگان و کسب و کارها انگیزه زیادی برای خرجکردن و سرمایهگذاری پیدا کنند. این موضوع (حداقل در کوتاهمدت) موجب رشد اقتصادی میشود.
همچنین به دلیل وجود تورم که ارزان شدن نیروی کار را به همراه دارد، افراد بیشتری به کار گمارده میشوند که همین عامل نیز به رشد اقتصاد دامن میزند.
البته همیشه اینطور نیست! در ادامه بیشتر توضیح میدهیم.
۸ – تورم، باعث افزایش بیکاری و کاهش رشد اقتصادی میشود
احتمالا خواندن این مطالب که در آن مشتاقانه در مورد فواید تورم گفته شده، برای شما عجیب باشد. اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مزایای افزایش سالم قیمتها در حد ۲ تا ۳ درصد درسال، بیش از معایب آن است.
در زمانهایی که رشد اقتصادی پایین است، بیکاری بالاست و تورم دو رقمی وجود دارد، با وضعیتی روبرو هستیم که به آن ‘stagflation’ (به فارسی، رکود تورمی) گفته میشود.
اینجاست که تورم هم باعث افزایش بیکاری و هم باعث کاهش رشد اقتصادی میشود (احتمالا وضعیتی که فعلا در ایران حاکم است).
۹ – تورم، ارز کشور را تقویت یا ضعیف میکند
تورم بالا معمولا به ریزش نرخ تبدیل ارز مرتبط است، به این معنی که یک ارز ضعیف موجب تورم بیشتر میشود. کشورهایی که مقادیر زیادی کالا و سرویس واردات دارند، زمانی که ارز کشور در مقابل سایر ارزها ارزش کمتری پیدا میکند باید مقادیر بیشتری از ارز خود را برای بدست آوردن این کالاها و سرویسهای وارداتی بپردازند.
فرض کنید ارزش ارز کشور X، در برابر ارز کشور Y به میزان ۱۰ درصد کاهش مییابد. حتی اگر کشور Y قیمت محصولاتی که به کشور X صادر میکند را افزایش ندهد، کشور X باید ۱۰ درصد بیشتر به کشور Y پرداخت کند تا همان محصولات و سرویسها را بدست آورد. ضعیف شدن ارز به خودی خود چنین تاثیری را میگذارد.
نتیجه افزایش هزینههایی که طرفین معاملات در کشور X به کشور Y پرداخت میکنند، تورم گسترده در کشور X را به همراه خواهد داشت.
اما باید در نظر داشته باشید، تورم در یک زمان فقط یک نتیجه را دارد و مثلا تورم نمیتواند در یک زمان هم تقویتکننده ارز کشور باشد و هم تضعیفکننده ارز؛ بنابراین تورم در یک بازه زمانی مشخص فقط یکی از این دو تاثیر را خواهد داشت.
وقتی شما سایر فاکتورها در اقتصاد جهانی را نادیده بگیرید، کاملا معقولانه به نظر میرسد که افزایش قیمتها منجر به تضعیف ارز شود. اما به طور مثال پس از انتخاب شدن دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، این موضوع برعکس بود و انتظار افزایش تورم، منجر به افزایش ارزش دلار برای چندین ماه شد.
دلیل این بود که نرخ بهره در سطح دنیا به طرزی ناسنجیده پایین بود (در پایینترین سطح تاریخی) که باعث میشد بازارها به جای اینکه پول را برای اولویتهای دیگر پرداخت کنند، از هر فرصتی برای وامدادن و بدست آوردن پول استفاده کنند.
نمونه ابرتورمها
چندین مورد از تورمهای شدید در کشورهای مختلف دنیا را در ادامه میخوانید.
مورد اول – جمهوری ویمار آلمان
جمهوری ویمار آلمان در سال ۱۹۲۳ در نتیجه اتفاقاتی همچون تعهد به پرداخت خسارت که توسط معاهده ورسای بر گردن آلمان افتاد، عدم ثبات سیاسی، نیروی کار زیاد و تهاجمات نظامی از سوی فرانسه و بلژیک مجبور به چاپ پول با سرعتی بسیار زیاد شد.
چاپ گسترده فرانک باعث شد ارزش آن به شدت سقوط کند و نرخ برابری آن با دلار آمریکا، در طول یکسال از ۹۰۰۰ فرانک به ۴.۲ تریلیون فرانک برسد (هر ۱ دلار معادل ۴.۲ تریلیون فرانک شد).
در ادامه اسکناسهای ۱ میلیون مارکی، اسکناسهایی با ارزش ۱۰۰ تریلیون مارک چاپ شد. اسکناس ۱ میلیون مارکی چنان به سرعت ارزش خود را از دست داد که شهروندان از آن برای یادداشت کردن و حتی کاغذ دیواری استفاده میکردند!
مورد دوم – تورم شدید مجارستان (سال ۱۹۴۶)
تقلای مجارستان با تورم، پس از جنگ جهانی دوم یکی از بدترین تورمها در طول تاریخ است که باعث شد درشتترین اسکناس رسمی تاریخ یعنی اسکناس ۱۰۰ کوینتیلیون پنگویی (Quintillion Pengo) چاپ شود.
برای درک بزرگی این رقم، کافیست عدد ۱۰۰ را بنویسید و ۱۸ صفر جلوی آن قرار دهید! تورم در آن هنگام چنان شدید بود که قیمت کالاها در جولای سال ۱۹۴۶ میلادی، در هر روز سهبرابر میشد.
میبینید که وقتی تورم شدید رخ میدهد، مردم دقیقا از اینکه پول را نگهداری کنند واهمه دارد، زیرا میترسند فردا پولشان ارزش بسیار کمتری داشته باشد. این موضوع به وحشت زده شدن آنها میانجامد و یک چرخه بازخوردی (feedback loop) از جریان سریعتر پول به وجود میآورد که باعث افزایش تورم میشود.
مورد سوم – زیمباوه سال ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹
افتخار اولین تورم شدید قرن ۲۱ به کشور زیمباوه تعلق میگیرد. این کشور تا سال ۲۰۱۰، ۴ بار از رقم صفرهای خود را کم کرده است.
تنشها در زیمبابوه زمانی بیشتر شد که رابرت موگابه (Robert Mugabe) خود را با وجود انتخابات انجام گرفته، همچنان به عنوان رهبر ملت دانست.
در می ۲۰۰۸ بانک اندوخته زیمباوه اسکناسهای ۵۰۰ میلیونی را منتشر کرد که ارزش آن کمتر از ۳ دلار آمریکا بود.
گزارشها حاکی از آن بود که برخی از مردم از ارزهای پلاستیکی استفاده میکردند زیرا تا زمان بیرون آمدن اسکناسهای جدید چاپ شده، آنها بیارزش شده بودند. همچنین برخی از کارگران در طول روز چندین بار حقوق میگرفتند تا بتوانند درآمد خود را قبل از اینکه ارزش خود را از دست بدهد خرج کنند.
سخن آخر
تورم در بیشتر مواقع آسیبهای زیادی با خود به همراه میآورد. اقتصاد، کسب و کارها، بخش مسکن، زندگی مردم و بسیاری از موارد دیگر تحت تاثیر تورم میتواند وضعیتی اسفبار پیدا کند. با این وجود، تورم کنترلشده گاهی اوقات میتواند خوب باشد و باعث رونق اقتصادی شود.
نکته حائز اهمیت این است که تورم، با از کنترل خارجشدن میتواند به یک ابرتورم تبدیل شود و نقش مردم نیز در این رابطه کمرنگ نیست.