انباشت سرمایه چیست و چه نقشی در کشورهای درحالتوسعه دارد؟
سرمایه نقش بسیار مهمی در سیستم مولد مدرن ایفا میکند. حتی تصور تولید بدون سرمایه هم دشوار است. طبیعت نمیتواند کالاها و مواد را برای انسان فراهم کند، مگر اینکه او ابزار و ماشینآلات لازم برای استخراج معدن، کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری و… را داشته باشد. اگر انسان مجبور بود با دست خالی روی زمین کار کند، بهره وری بسیار پایین بود. حتی انسانهای اولیه هم برای تولید، از ابزار و وسایل کمک میگرفتند. آنها از ابزار اولیهای همچون سنگ نوکتیز برای شکار استفاده میکردند. همراه ما باشید، در این مقاله میخواهیم دربارهی انباشت سرمایه صحبت کنیم.
با رشد فناوری و ویژهکاری، سرمایه هم پیچیدهتر شده و از نوع عالی و پیشرفته است. با کمک سرمایه، کالاهای بیشتری تولید میشوند. درحقیقت بهرهوری بیشترِ اقتصادهای توسعهیافته همچون ایالات متحده، عمدتا بهخاطر استفادهی گستردهی آنها از سرمایه، مثل ماشینآلات، ابزار و وسایل در فرایند تولید است. سرمایه بهرهوری کارگر را بسیار افزایش داده و از این رو باعث پیشرفتِ کل اقتصاد میشود.
بدون ساخت و استفادهی ماشینآلات صنعتی، ساخت ابزار و وسایل کشاورزی، ساخت سدها، پلها، کارخانهها، راهها، راهآهنها، هواپیماها، کشتیها، بندرها و غیره، که همگی سرمایه محسوب میشوند، توسعهی اقتصادی زیادی امکانپذیر نیست. همهی این کالاهای سرمایهای ابزار تولیدی ساخت بشر هستند و ظرفیت بهرهوریِ اقتصاد را افزایش میدهند.
بنابراین انباشت سالیانهی کالاهای سرمایهای، تولید یا درآمد ملی را بهمیزان زیادی افزایش میدهد. انباشت سرمایه برای فراهمآوردنِ ابزار و وسایلِ تولید ضروری است. اگر جمعیت افزایش پیدا کند و هیچ انباشت سرمایه خالصی اتفاق نیفتد، این جمعیت افزایشیافته نخواهد توانست وسایل، ماشینآلات و سایر ابزار تولید را بهدست بیاورد که درنتیجه ظرفیت تولیدش شدیدا تحتتأثیر قرار خواهد گرفت.
علاوهبر این، انباشت سرمایه، استفاده از روشهای غیرمستقیم تولید را هم ممکن میسازند که بهرهوری کارگران را بسیار افزایش میدهند. کارگر طی این روشهای غیرمستقیم تولید، بهجای کار با دستان خالی، با کمک ابزار تولیدی، دستگاهها و ماشینآلات بیشتری کار میکنند.
تعدادی کارگر و سایر منابع تولیدی، تحت این روشهای غیرمستقیم، ابتدا در تولید کالاهای سرمایهای بهکار گرفته میشوند و سپس با کمک این کالاهای سرمایهای، کارگران دیگری کالاهای مصرفی را تولید میکنند. هر قدر میزان غیرمستقیم بودن این روشهای تولیدی بیشتر باشند، بهرهوری و کارآمدی آنها نیز بیشتر میشود.
اما همانطور که در بالا دیدیم، برای استفاده از روشهای غیرمستقیم تولید، سرمایه باید انباشت شود. بنابراین میبینیم که انباشت سرمایه استفاده از روشهای غیرمستقیم تولید را ممکن میسازد و درنتیجه تولید ملی را بسیار افزایش میدهد و در افزایش سرعت رشد اقتصادی هم مفید است.
علاوهبر این، بهرهوریِ کارگران به مقدار سرمایه بهازای هر کارگر هم بستگی دارد. هرقدر مقدار سرمایه بهازای کارگر بیشتر باشد، بهرهوری کارگران هم بیشتر میشود. البته فقط انباشت سرمایه نیست که مقدار سرمایه بهازای هر کارگر را افزایش میدهد.
سرمایه بهازای کارگر وقتی افزایش مییابد که نرخ انباشت سرمایه بیش از نرخ رشد جمعیت باشد. با افزایش سرمایه بهازای کارگر، بهرهوری کارگران هم افزایش مییابد که منجربه افزایش تولید و درآمد ملی میشود. بنابراین، انباشت سرمایه با افزایش بهرهوری کارگران، نقش مهمی در رشد اقتصادی ایفا میکند.
از منظرِ رشد اقتصادی، تشکیل سرمایه به این خاطر که باعث تولید در مقیاس بزرگتر و ویژهکاری بیشتری میشود هم از اهمیت برخوردار است. بنابراین، با انباشت سرمایه، مزایای تولید در مقیاس بزرگتر و ویژهکاری هم حاصل میشود.
مزیت تولید در مقیاس بزرگتر و ویژهکاری این است که خروجی و بهرهوری را بسیار افزایش و درنتیجه هزینهی تولید هر واحد را کاهش میدهند. بدون وجود انباشت سرمایه کافی، نه مقیاس تولید میتواند افزایش یابد و نه ویژهکاری و تقسیم کار در فرایند تولید امکانپذیر است. از این رو، انباشت سرمایه با بزرگکردن مقیاس تولید و ویژهکاری، باعث افزایش بهرهوری، تولید و رشد اقتصادی میشود.
شیوهی دیگری که انباشت سرمایه از آن طریق به رشد کمک میکند، این است که پیشرفت فناورانهی اقتصاد را ممکن میسازد. فناوریهای مختلف به انواع مختلفِ کالاهای سرمایهای نیاز دارند. بنابراین وقتی فناوری برتر و بهتری ایجاد میشود، فقط در صورتی میتوان برای تولید از آن استفاده کرد که آن فناوری در کالاهای سرمایهای نهادینه باشد، که اگر کالاهای سرمایهای طبق آن فناوری ساخته شده باشند، همینگونه هم خواهد بود. بنابراین بدون انباشت سرمایه، پیشرفت فناورانهای نمیتوان داشت.
اگر انباشت سرمایهای نباشد، اختراعات و اکتشافات متنوع جدید استفادهای برای تولید نخواهند داشت. بنابراین آشکار است که انباشت سرمایه، پیشرفت فناورانه را در کشور توسعه میدهد و از این طریق رشد اقتصادی کشور را سرعت میبخشد.
یکی دیگر از نقشهای مهم اقتصادیِ تشکیل سرمایه، ایجاد فرصتهای شغلی در کشور است. تشکیل سرمایه در دو مرحله فرصتهای شغلی ایجاد میکند. اول، وقتی سرمایه تولید میشود، برای ساخت سرمایههایی همچون ماشینآلات، کارخانهها، سدها، امور آبیاری و…، باید تعدادی کارگر بهکار گرفته شوند. دوم، وقتی سرمایه باید برای تولید کالاهای آتی استفاده شود، افراد بیشتری باید بهکار گرفته شوند.
بهعبارتدیگر، کارگران زیادی باید برای تولید کالا با کمک ماشینآلات، کارخانه و… بهکار گرفته شوند. بنابراین میتوان دید همینطور که تشکیل سرمایه در اقتصاد بیشتر میشود، فرصتهای شغلی هم افزایش مییابند.
حالا اگر جمعیت سریعتر از افزایشِ سرمایه رشد کند، این افزودگی نمیتواند جذب استخدام مولد شود، چون ابزار تولید کافی برای بهکارگیریِ آنها وجود ندارد. این امر منجربه بیکاری میشود. نرخ تشکیل سرمایه باید بهاندازهی کافی بالا نگه داشته شود تا فرصتهای شغلی بیشتر شوند تا درنتیجهی رشد جمعیت، این افزودگی نیروی کار کشور را جذب کنند.
در هند، انباشت سرمایه با سرعت کافی رشد نداشته که بتواند با سرعت رشد جمعیت برابری کند. به همین خاطر است که جمعیت بیکار بسیار زیادی هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی وجود دارد. راهحل اساسی برای این مشکلِ بیکاری، افزایش سرعت نرخ تشکیل سرمایه است تا فرصتهای شغلی هم بیشتر شوند.
منابع مهم تشکیل سرمایه
درادامه به شش منبع مهم برای تشکیل سرمایه اشاره میشود.
۱. پسانداز
نرخ پسانداز در کشورهای کمترتوسعهیافته، بهخاطر پایین بودنِ درآمد سرانه، بسیار پایین است. دو نوع پسانداز وجود دارد، پسانداز خانوار و پسانداز کسبوکار. پسانداز خانوار عبارت است از پس انداز پول بهصورت داوطلبانه که برای سرمایهگذاری بیشتر استفاده میشود. در کشورهای کمترتوسعهیافته، نرخ پسانداز بین ۱۰ تا ۱۴ درصد از درآمد سالیانه است.
۲. مالیات
دولت مالیات را بر عموم مردم اعمال کرده است و این درآمد برای سرمایهگذاری استفاده میشود. این مالیاتها، پسانداز اجباری نامیده میشوند.
۳. قرض دولتی
گاهی اوقات دولت از مردم قرض میگیرد و آن را برای سرمایهگذاری استفاده میکند. این منبع مهمی برای تشکیل سرمایه است.
۴. استفاده از منابع راکد
دولت با استفاده از منابع راکد، تولید و سرمایهگذاری را افزایش میدهد. مثلا در کشورهای کمترتوسعهیافته، زمینهای فراوانی همچنان بایر هستند که میتوانند با بهکارگیریِ افراد بیکار کشت شوند و نقش تشکیل سرمایه میتواند افزایش یابد.
۵. تأمین مالی از طریق کسر بودجه
کشورهای فقیر برای افزایش نرخ سرمایهگذاری در کشور، معمولا از تامین مالی از طریق کسر بودجه استفاده میکنند. با استفاده از این سیاست، منابع بیکار بهکار گرفته میشود و پساندازها برای تشکیل سرمایه ایجاد میشوند.
۶. کمک خارجی
کشورهای درحالتوسعه، برای افزایش تشکیل سرمایهی داخل کشور، از خارج کشور هم قرض میگیرند. این کمکها از چند منبع قابل دریافت است. گاهی اوقات دولت از خارجِ کشور و گاهی از داخل کشور، از مؤسسههای مالی بینالمللی همچون صندوق بینالمللی پول (IMF)، بانک بینالمللی بازسازی و توسعه (IBRD) و آژانسهای سازمان ملل هم قرض میگیرد.
پیشبرد تشکیل سرمایه یا انباشت سرمایه
بهمنظور افزایش نرخ تشکیل سرمایه در کشورهای کمترتوسعهیافته این اقدامات را میتوان انجام داد:
۱. افزایش مؤسسههای مالی
دولتهای کشورهای فقیر باید شعبههای بانکها را در مناطق روستایی افزایش دهند تا روستاییها هم بتوانند بهجای نگهداری پول در خانه، آن را در بانکها سپردهگذاری کنند. مؤسسههای مالی خصوصی که پایههای مناسبی دارند، باید اجازه داشته باشند نقش خود را ایفا کنند.
۲. ارائهی طرحهای مشوق برای مردم
دولت برای ترغیببه پسانداز، باید طرحهای پسانداز متنوعی معرفی کند تا مردم جذب شوند. نرخ سود بیشتر هم مردم را جذب میکند. وقتی نرخ پسانداز بالا برود، نرخ سرمایهگذاری افزایش مییابد.
۳. فرصتهای سرمایهگذاری
دولت باید فرصتهای سرمایهگذاری در کشور را افزایش دهد و نباید ترسی از ملیسازی وجود داشته باشد. این امر نرخ سرمایهگذاری را افزایش میدهد. محیط مناسب هم برای تشکیل سرمایه واجب است.
۴. افزایش مالیات
دولت میتواند مالیات را افزایش دهد و این درآمد میتواند برای سرمایهگذاری استفاده شود. اما افزایش مالیات نباید منجربه کاهش سرمایهگذاری شود.
۵. محدودیت واردات
دولت باید واردات کالاهای مصرفی را محدود کند. درنتیجه میزان مصرف کاهش مییابد و پسانداز افزایش خواهد یافت. این باعث افزایش سرمایهگذاری در کشور میشود.
۶. افزایش صادرات
با افزایش صادرات، دولت میتواند ارز خارجی بهدست بیاورد و برای واردات کالاهای سرمایهای استفاده کند.