در زمان بی حوصلگی چطور کارهایمان را انجام دهیم؟
کلی کار روی سرتان ریخته است. اربابرجوع مدام تماس میگیرد و میخواهد ببیند که پروژه چطور پیش رفته است. کارهای ماه قبل را تمام نکردهاید و هزار و یک برنامهای که برای امسالتان داشتهاید به باد فنا رفته است. برای مثال میخواستید که امسال به باشگاه بروید و حسابی ورزش کنید، اما این برنامه هم، شدنی نیست. هیچ میدانید که اگر کارها را به موقع و سروقت انجام بدهید، چقدر از این وضعیت و احساس گناه و استرس ناشی از آن خلاص میشوید؟ میدانید چقدر کاراییتان بهبود پیدا میکند و شادتر خواهید شد؟ چارهای برای خلاصی از تلنبارشدن کارها روی هم، به تعویق انداختن آنها و بیمیلی نسبت به انجام وظایف مختلف پیدا کنید و خود را از این وضعیت بی حوصلگی و نگرانی نجات بدهید. اما چطور و چگونه؟ راه چاره در شناخت دلیل این از زیر کار در رفتنهاست. اگر بدانید که چرا حوصله و میلی برای پیگیری درست برنامهریزیهایتان ندارید، مشکلات بسیاری را حل خواهید کرد.
۱. علت به تعویق انداختن کارهایتان، ترس از خرابکاری است
راه حل: تمرکز پیشگیرانه
با دو رویکرد میتوان به هر وظیفه و مسئولیتی نگاه کرد. رویکرد نخست، همان طرز تفکر و نگاهی است که به موجب آن فکر میکنید با پایان یافتن یک پروژه و مسئولیت، نتایج خوبی به ثمر خواهد نشست و رئیستان را تحت تأثیر قرار خواهید داد یا دستاوردی عالی خواهید داشت. به این سبک از تمرکزکردن روی انجام وظایف و کارها، در روانشناسی تمرکز ارتقایی (promotion focus) میگویند. تحقیقات نشان میدهد که خوشبینی و اشتیاق برای انجام کارهای مختلف باعث موفقیت بیشتری در نتیجه میشود.
حال تصور کنید که از بهدستآوردن نتایج نامطلوب میترسید و دلهره دارید. بدبینی و اضطراب باعث کاهش انگیزه برای رشد و موفقیت میشوند و امکان موفقیت و کامیابی را کاهش میدهند. برای مقابله با احساس ترس و دلهره باید اقدام کنید. یعنی شک و تردید را کنار بگذارید و به سمت انجام کار بروید. یعنی لازم است نوع دیگری از تمرکز را در خود به وجود آورید که به آن تمرکز پیشگیرانه (prevention focus) گفته میشود. در این طرز تمرکز و تفکر باید بهجای نتیجهگرایی به انجام کار و جلوگیری از به وجودآمدن فقدان و شکست فکر کرد. برای مثال بهجای اینکه به خوشحال یا ناراحتشدن رئیستان فکر کنید، باید روی جلوگیری از عصبانیت او تمرکز کنید و با اقدامی پیشگیرانه مانع از این شوید که شما را به چشم نیرویی ناکارآمد ببیند.
مثالی دیگر، دربارهٔ ورزشکردن است که این تفکر نیز میتواند مثبت باشد. اگر به خودتان بگویید که باید ورزش کنم تا اجازه ندهم وزنم افزایش پیدا کند و زیبایی اندامم از بین برود، نیروی محرکی در وجودتان پا میگیرد که باعث انجام اقدامات فوری میشود. یعنی به واسطهٔ انگیزهای که در خود به وجود میآورید، دیگر کارها را پشت گوش نمیاندازید و یک راست سراغ عملکردن و انجام تصمیمات خود میروید. هر چقدر تفکر پیشگیرانه در شما بیشتر رشد کند، سریع و فوری برای جلوگیری از خسارت بهدنبال انجام کارهایتان خواهید رفت. به عبارت دیگر، نگرانیِ بیشتر به معنای اقدامات سریعتر خواهد بود.
البته شاید این طرز تفکر و تمرکز برایتان کمی عجیب باشد، بخصوص اگر از افرادی باشید که با تمرکز ارتقایی و مثبتاندیشی، کارهایتان را پیش میبرید. اما واقعیت این است که این روش شاید چندان جالب به نظر نرسد، در هر صورت روشی مؤثر برای جلوگیری از به تعویق انداختن کارها و مبارزه با بیحوصلگی است.
۲. دوست ندارید کاری را شروع کنید چون حالوحوصله ندارید
راه حل: نادیدهگرفتن احساسات و کنارزدن آنها از مسیر
«اولیور برکمن» (Oliver Burkeman) در کتاب «شادی برای کسانی که تاب و تحمل تفکر مثبت را ندارند»، میگوید: وقتی شخصی مدام فکر میکند که نمیتواند صبحهای زود از رختخواب دل بکند یا اصلا نمیتواند به سراغ ورزشکردن برود، درواقع نشان میدهد که دل و دماغ لازم برای انجام این کارها را ندارد. هیچکس شما را به تخت نمیبنند تا نتوانید زود بیدار شوید یا جلوی درب باشگاه ورزشی، مأموری برای ممانعت از ورودتان نیست. تنها چیزی که باعث میشود، میلی به انجام این کارها نداشته باشید، نداشتن حالوحوصلهٔ کافی است. اما برکمن معتقد است که برای شروع کارها نباید منتظر شوید تا دل و دماغ انجام آنها را به دست آورید.
به این موضوع دقیقا فکر کنید چون اهمیت خیلی زیادی دارد؛ همهٔ ما بهطور ناخودآگاه فکر میکنیم که برای شروع یک کار و قدم گذاشتن در مسیر آن باید حتما حالوحوصلهٔ کافی پیدا کنیم تا انگیزهٔ بیشتری برای پیشرفت داشته باشیم یا انگیزهٔ کافی در وجودمان باشد، اما این تفکر کاملا اشتباه و بیمعنی است. چرا اینطور فکر میکنیم؟ البته درست است، برای شروع کارهایی مانند ورزشکردن برای حفظ سلامت یا زودتر از خواب بیدارشدن تاحدی نیاز به انگیزه و تعهد داریم، اما اینکه ۱۰۰٪ حالوحوصلهٔ چیزی در وجودمان باشد و بعد شروع به انجام آن کار کنیم، بیمعنی است.
به گفتهٔ «اولیور برکمن»، بسیاری از هنرمندان، مخترعان و نویسندگان معروف و مهم، فارغ از اینکه چقدر ساعات کاریشان الهامبخش و همراه با جوششهای خلاقیت بوده است، با وجود بیحوصلگی، به کارکردن در ساعات مشخصی میپردازند. برای مثال «چاک کلوز» (Chuck Close)، هنرمند معروفی است که عکاسی و نقاشی میکند. او میگوید: «به دنبال الهام گشتن برای شروع پروژهها، کار افراد غیرحرفهای و آماتور است. بقیهٔ هنرمندان واقعی فقط از جا بلند میشوند و کارشان را شروع میکنند». پس اگر یک گوشه نشستهاید و منتظرید که حالوحوصلهٔ کارکردن به سراغتان بیاید، باید همین حالا از جا بلند شوید و شروع کنید. باور کنید که هیچ چیز مانع و جلودارتان نیست.
۳. سراغ انجام کاری نمیروید، چون به نظرتان، خستهکننده، نامطبوع و سخت است
راه حل: استفاده از روش اگر …، آنگاه …
حتما برایتان پیش آمده که به خود بگویید: دفعهٔ دیگر حتما زودتر کار را شروع میکنم، بار دیگر حتما بهتر این کار را انجام میدهم و … . همه به خودشان وعده و وعیدهایی دربارهٔ بهبود عملکرد در دفعات بعدی انجام یک کار میدهند، اما همهٔ ما زیادی روی ظرفیتمان برای خودکنترلی حساب باز کردهایم. خب، اگر توانایی بهتر کارکردن در کسی وجود داشته باشد، همان بار اول هم کارش را به بهترین شکل انجام میدهد. باید بپذیریم که ارادهمان با محدودیتهایی روبهروست. به همین خاطر کمی سخت است که خود را به انجام کارهایی که خستهکننده و وحشتناک یا دشوار هستند، وادار کنیم. پس نیاز به یک راهکار داریم: استفاده از طرح اگر …، آنگاه … .
کلی کار روی سرتان ریخته است. اربابرجوع مدام تماس میگیرد و میخواهد ببیند که پروژه چطور پیش رفته است. کارهای ماه قبل را تمام نکردهاید و هزار و یک برنامهای که برای امسالتان داشتهاید به باد فنا رفته است. برای مثال میخواستید که امسال به باشگاه بروید و حسابی ورزش کنید، اما این برنامه هم، شدنی نیست. هیچ میدانید که اگر کارها را به موقع و سروقت انجام بدهید، چقدر از این وضعیت و احساس گناه و استرس ناشی از آن خلاص میشوید؟ میدانید چقدر کاراییتان بهبود پیدا میکند و شادتر خواهید شد؟ چارهای برای خلاصی از تلنبارشدن کارها روی هم، به تعویق انداختن آنها و بیمیلی نسبت به انجام وظایف مختلف پیدا کنید و خود را از این وضعیت بی حوصلگی و نگرانی نجات بدهید. اما چطور و چگونه؟ راه چاره در شناخت دلیل این از زیر کار در رفتنهاست. اگر بدانید که چرا حوصله و میلی برای پیگیری درست برنامهریزیهایتان ندارید، مشکلات بسیاری را حل خواهید کرد.
۱. علت به تعویق انداختن کارهایتان، ترس از خرابکاری است
راه حل: تمرکز پیشگیرانه
با دو رویکرد میتوان به هر وظیفه و مسئولیتی نگاه کرد. رویکرد نخست، همان طرز تفکر و نگاهی است که به موجب آن فکر میکنید با پایان یافتن یک پروژه و مسئولیت، نتایج خوبی به ثمر خواهد نشست و رئیستان را تحت تأثیر قرار خواهید داد یا دستاوردی عالی خواهید داشت. به این سبک از تمرکزکردن روی انجام وظایف و کارها، در روانشناسی تمرکز ارتقایی (promotion focus) میگویند. تحقیقات نشان میدهد که خوشبینی و اشتیاق برای انجام کارهای مختلف باعث موفقیت بیشتری در نتیجه میشود.
حال تصور کنید که از بهدستآوردن نتایج نامطلوب میترسید و دلهره دارید. بدبینی و اضطراب باعث کاهش انگیزه برای رشد و موفقیت میشوند و امکان موفقیت و کامیابی را کاهش میدهند. برای مقابله با احساس ترس و دلهره باید اقدام کنید. یعنی شک و تردید را کنار بگذارید و به سمت انجام کار بروید. یعنی لازم است نوع دیگری از تمرکز را در خود به وجود آورید که به آن تمرکز پیشگیرانه (prevention focus) گفته میشود. در این طرز تمرکز و تفکر باید بهجای نتیجهگرایی به انجام کار و جلوگیری از به وجودآمدن فقدان و شکست فکر کرد. برای مثال بهجای اینکه به خوشحال یا ناراحتشدن رئیستان فکر کنید، باید روی جلوگیری از عصبانیت او تمرکز کنید و با اقدامی پیشگیرانه مانع از این شوید که شما را به چشم نیرویی ناکارآمد ببیند.
مثالی دیگر، دربارهٔ ورزشکردن است که این تفکر نیز میتواند مثبت باشد. اگر به خودتان بگویید که باید ورزش کنم تا اجازه ندهم وزنم افزایش پیدا کند و زیبایی اندامم از بین برود، نیروی محرکی در وجودتان پا میگیرد که باعث انجام اقدامات فوری میشود. یعنی به واسطهٔ انگیزهای که در خود به وجود میآورید، دیگر کارها را پشت گوش نمیاندازید و یک راست سراغ عملکردن و انجام تصمیمات خود میروید. هر چقدر تفکر پیشگیرانه در شما بیشتر رشد کند، سریع و فوری برای جلوگیری از خسارت بهدنبال انجام کارهایتان خواهید رفت. به عبارت دیگر، نگرانیِ بیشتر به معنای اقدامات سریعتر خواهد بود.
البته شاید این طرز تفکر و تمرکز برایتان کمی عجیب باشد، بخصوص اگر از افرادی باشید که با تمرکز ارتقایی و مثبتاندیشی، کارهایتان را پیش میبرید. اما واقعیت این است که این روش شاید چندان جالب به نظر نرسد، در هر صورت روشی مؤثر برای جلوگیری از به تعویق انداختن کارها و مبارزه با بیحوصلگی است.
۲. دوست ندارید کاری را شروع کنید چون حالوحوصله ندارید
راه حل: نادیدهگرفتن احساسات و کنارزدن آنها از مسیر
«اولیور برکمن» (Oliver Burkeman) در کتاب «شادی برای کسانی که تاب و تحمل تفکر مثبت را ندارند»، میگوید: وقتی شخصی مدام فکر میکند که نمیتواند صبحهای زود از رختخواب دل بکند یا اصلا نمیتواند به سراغ ورزشکردن برود، درواقع نشان میدهد که دل و دماغ لازم برای انجام این کارها را ندارد. هیچکس شما را به تخت نمیبنند تا نتوانید زود بیدار شوید یا جلوی درب باشگاه ورزشی، مأموری برای ممانعت از ورودتان نیست. تنها چیزی که باعث میشود، میلی به انجام این کارها نداشته باشید، نداشتن حالوحوصلهٔ کافی است. اما برکمن معتقد است که برای شروع کارها نباید منتظر شوید تا دل و دماغ انجام آنها را به دست آورید.
به این موضوع دقیقا فکر کنید چون اهمیت خیلی زیادی دارد؛ همهٔ ما بهطور ناخودآگاه فکر میکنیم که برای شروع یک کار و قدم گذاشتن در مسیر آن باید حتما حالوحوصلهٔ کافی پیدا کنیم تا انگیزهٔ بیشتری برای پیشرفت داشته باشیم یا انگیزهٔ کافی در وجودمان باشد، اما این تفکر کاملا اشتباه و بیمعنی است. چرا اینطور فکر میکنیم؟ البته درست است، برای شروع کارهایی مانند ورزشکردن برای حفظ سلامت یا زودتر از خواب بیدارشدن تاحدی نیاز به انگیزه و تعهد داریم، اما اینکه ۱۰۰٪ حالوحوصلهٔ چیزی در وجودمان باشد و بعد شروع به انجام آن کار کنیم، بیمعنی است.
به گفتهٔ «اولیور برکمن»، بسیاری از هنرمندان، مخترعان و نویسندگان معروف و مهم، فارغ از اینکه چقدر ساعات کاریشان الهامبخش و همراه با جوششهای خلاقیت بوده است، با وجود بیحوصلگی، به کارکردن در ساعات مشخصی میپردازند. برای مثال «چاک کلوز» (Chuck Close)، هنرمند معروفی است که عکاسی و نقاشی میکند. او میگوید: «به دنبال الهام گشتن برای شروع پروژهها، کار افراد غیرحرفهای و آماتور است. بقیهٔ هنرمندان واقعی فقط از جا بلند میشوند و کارشان را شروع میکنند». پس اگر یک گوشه نشستهاید و منتظرید که حالوحوصلهٔ کارکردن به سراغتان بیاید، باید همین حالا از جا بلند شوید و شروع کنید. باور کنید که هیچ چیز مانع و جلودارتان نیست.
۳. سراغ انجام کاری نمیروید، چون به نظرتان، خستهکننده، نامطبوع و سخت است
راه حل: استفاده از روش اگر …، آنگاه …
حتما برایتان پیش آمده که به خود بگویید: دفعهٔ دیگر حتما زودتر کار را شروع میکنم، بار دیگر حتما بهتر این کار را انجام میدهم و … . همه به خودشان وعده و وعیدهایی دربارهٔ بهبود عملکرد در دفعات بعدی انجام یک کار میدهند، اما همهٔ ما زیادی روی ظرفیتمان برای خودکنترلی حساب باز کردهایم. خب، اگر توانایی بهتر کارکردن در کسی وجود داشته باشد، همان بار اول هم کارش را به بهترین شکل انجام میدهد. باید بپذیریم که ارادهمان با محدودیتهایی روبهروست. به همین خاطر کمی سخت است که خود را به انجام کارهایی که خستهکننده و وحشتناک یا دشوار هستند، وادار کنیم. پس نیاز به یک راهکار داریم: استفاده از طرح اگر …، آنگاه … .
این روش و طرح فقط مشخصکردن گامهای یک کار و پروژه نیست؛ بلکه باید دقیقا مشخص کنید که کار را در کجا و چه موقع انجام خواهید داد. برای مثال باید مشخص کنید که در ساعت ۱۱ صبح باید کارتان را متوقف کنید و به استادتان برای هماهنگی برنامهٔ ملاقات تماس بگیرید و برنامهریزی کنید یا برای مثال اگر در جلسهٔ کاری فردا با رئیس، او حرفی از ترفیعتان نزد، قبل از پایان جلسه حتما خودتان، موضوع را مطرح کنید.
اگر دقیقا از قبل برای انجام کارها، زمان و مکانشان تصمیمگیری کنید، دیگر دچار تعلل نمیشوید و نسبت به انجام یا به تعویق انداختن کارها در دو راهی قرار نمیگیرید. با این طرز تفکر به ارادهٔ خود بها میدهید و به آن تکیه میکنید. نتایج بیش از ۲۰۰ مطالعه نشان میدهد که استفاده از روش اگر … آنگاه …، نرخ بهرهوری و تحقق اهداف را بهطور متوسط ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش میدهد.
در آخر
احتمالا این روشهای پیشنهادی کمی با توصیههای انگیزشی و روانشناسی معمول فرق داشتند. درست است؟ برای مثال همیشه در مقالات و فیلمهای آموزشی میگویند که مثبتاندیش باشید، علایقتان را دنبال کنید و … . اما همهٔ این راهکارهای کلیشهای زمانی مفید هستند که تصمیم قطعی برای انجام کار در وجودتان شکل گرفته باشد. راهکارهای این مقاله معطوف به زمانهایی است که حالوحوصلهٔ شروع کار در شما مرده است و دل و دماغ کارکردن ندارید.
در آخر
احتمالا این روشهای پیشنهادی کمی با توصیههای انگیزشی و روانشناسی معمول فرق داشتند. درست است؟ برای مثال همیشه در مقالات و فیلمهای آموزشی میگویند که مثبتاندیش باشید، علایقتان را دنبال کنید و … . اما همهٔ این راهکارهای کلیشهای زمانی مفید هستند که تصمیم قطعی برای انجام کار در وجودتان شکل گرفته باشد. راهکارهای این مقاله معطوف به زمانهایی است که حالوحوصلهٔ شروع کار در شما مرده است و دل و دماغ کارکردن ندارید.