هدفمند کار کردن یعنی چه؟ چگونه فردی هدفمند و مفید شویم؟

تا به حال به این فکر کرده اید که چه چیزی باعث می شود افراد در کار کردن شان تمرکز و استمرار داشته باشند؟ مطمئنا عاملی که باعث این میزان بهره وری می شود، هدفمند کار کردن است. هدفمند کار کردن یعنی تمرکز مداوم روی انجام اقدامات صحیح هر روز و ثبات و استمراری برای ادامه و تکمیل این اقدامات.

افراد موفق هدفمند عمل می کنند. آنها به صورت پراکنده یا بدون دلیل و نامرتب اقدام نمی کنند. این افراد آگاهند چه کار می کنند و چرا این کار را می کنند. برای آن که گروه موفق شود، به افرادی هدفمند نیاز است که قادر به تمرکز، تولید و استمرار در این کار هستند، افرادی که هر عملی را با هدفی انجام می دهند. فردی که مایل به زندگی هدفمند است، باید نکاتی که در ادامه گفته می شود را رعایت کند.

۱٫ دارای هدف ارزشمندی باشد

هدفمند بودن با داشتن قصد و تصمیم شروع می شود. ویلیس آر. ویتنی، اولین مدیر آزمایشگاه تحقیقات جنرال الکتریک، این عقیده را ابراز می کند: “برخی هزاران دلیل می آورند برای این که چرا نمی توانند کاری را انجام دهند که به آن علاقه دارند، در حالی که تنها چیزی که لازم دارند یک دلیل است و آن اینکه چرا می توانند.” این دلیل در زندگی و کار پلیزنت راولند مشاهده می شود. هدف او آموزش به کودکان و به خصوص دختران بود. این آرزو راهنمای اعمال او شد و به او کمک کرد، شرکتی به ارزش سیصد میلیون دلار به وجود آورد.

اگر شما تصمیمی جدی ندارید، نمی توانید هدفمند باشید.

۲٫ نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد

وودی آلن، فیلم ساز، گفته است: “مهم نیست من مشغول چه کاری هستم، دوست دارم کاری را کنم که مشغول به آن نیستم.” با آن که ممکن است او عاشق همه ی جنبه های شغلش نباشد، فیلم های متعددی ساخته است که حتما از بیشتر جنبه های آن لذت می برد؛ در حرفه اش نیز ماهر است. واقعیت آن است که انسان ها دوست دارند کارهایی را انجام دهند که در آن مهارت دارند. استفاده از قابلیت هایشان علاقه ی آنها را شعله ور و نیروی شان را تجدید می کند. اگر شما از خود و آنچه در انجامش مهارت دارید، آگاه باشید، قادرید به وقت و نیروی خود به صورتی هدفمند، جهت دهید.

۳٫ مسئولیت های خود را اولویت بندی کند

زمانی که شما چرای زندگی خود را دریابید، فهمیدن چه و چه زمانی خیلی آسانتر می شود. هنری دیوید تورو، نویسنده والدن، می گوید: “انسان به دنیا نمی آید که همه کار کند، اما باید کاری بکند.” این یعنی آگاهی به اولویت های خود و بر اساس آنها عمل کردن.

۴٫ نه گفتن را بیاموزد

نکته دیگری که هر فرد هدفمند باید بیاموزد، چگونه نه گفتن است. جان ای. ویدستو می گوید: “بگذارید هر فرد، آواز خود را در زندگی بخواند.” اگر سعی کنید همه کارهای جالبی را انجام دهید که سر راهتان قرار می گیرند، در کاری که برای انجام آن خلق شده اید، نمی توانید مهارت پیدا کنید.

۵٫ خود را به موفقیت در طولانی مدت متعهد نماید

رویارویی با زندگی به صورت کوتاه مدت (همه چیز یا هیچ چیز) علیه افراد عمل می کند. این عده مثل ماشین قمار فکر می کنند، یا باید برد بزرگی داشته باشند یا مایل به هیچ تلاشی نیستند. اما بیشتر پیروزی ها در زندگی، حاصل موفقیت های کوچک و افزایشی اند که طی زمان مستمرا به دست آمده اند. اگر به جای نفع آنی، خود را به فرآیند دستیابی به موفقیت در دراز مدت متعهد کنید، شما را برای هدفمندتر بودن، کمک می کند. این موضوع درباره رشد فردی، ایجاد روابط، سرمایه گذاری مالی یا موفقیت حرفه ای مصداق دارد.

تفکر بیشتر درباره هدفمند بودن فرد در یک گروه

شما تا چه اندازه هدفمند هستید؟ آیا طی روز، برنامه و هدفی برای هر اقدام خود دارید؟ آیا آگاهید مقصد شما کجاست و دلیل کاری که می کنید، چیست؟ یا این که در مسیر زندگی شناورید و به هر جا کشیده می شوید؟ اگر همگروه های شما متوجه حس هدفمندی در شما نشوند، نخواهند دانست چه انتظاری باید از شما داشته باشند و در نتیجه این احتمال کم است که در موقعیت مناسب روی شما حساب کنند.

راه های عملی برای تقویت حس هدفمندی خود

۱٫ بررسی ضعف و قوت خود

اگر درک درستی از خود نداشته باشید، نمی توانید هدفمند و به طور موثر متمرکز باشید. اگر تا به حال به بررسی و شناخت خود نپرداخته اید، فهرستی از قابلیت ها و ضعف های خود درست کنید. بعد از افراد خانواده، دوستان و همکاران برای یافتن آگاهی های بیشتر، نظر خواهی کنید. بهتر است اطلاعات و جواب ها صریح باشند.

۲٫ دست یابی به تخصص و مهارت در قابلیت های خود

وقتی شما شناخت صحیحی از قابلیت های خود داشته باشید، به تمرکز بر آنها قادر خواهید بود. شما باید هشتاد درصد وقت و کوشش تان را در راهی صرف کنید که بیشترین سود را به شما و گروه می رساند. برنامه روزانه و فهرست کارهای خود را طوری تنظیم کنید که تا حد امکان با این شیوه مطابقت داشته باشد.

تقویم کاری خود را، با هدف تنظیم کنید. هر قدر هدفمندانه برای دوره زمانی طولانی تری برنامه ریزی کنید، کارهای بیشتری می توانید انجام دهید. اگر به چند ساعت یا یک روز فکر کنید، به همین اندازه قادرید کار انجام دهید.

توجه به اولویت ها

داستانی درباره بی سیمچی آماتوری که صحبت های مرد مسنی را شنید که از طریق رادیو به مرد جوانی نصیحت می کرد.

او می گفت: “جای تاسف است که تو ناچاری از خانه و خانواده ات این همه وقت دور باشی. بگذار مطلبی به تو بگویم که به من کمک کرد نظری صحیح درباره ی اولویت های خود داشته باشم. یک روز حساب کردم یک فرد معمولی حدود هفتاد و پنج سال عمر می کند. من ۵۲ را در ۷۵ ضرب کردم و عدد ۳۹۰۰ را به دست آوردم که تعداد شنبه هایی است که یک فرد معمولی در عمر خود دارد.

در آن موقع من بیش از ۲۸۰۰ شنبه را پشت سر گذاشته بودم. فکر کردم اگر به سن هفتاد و پنج سالگی برسم، فقط حدود هزار شنبه برایم باقی مانده است که از آن ها لذت ببرم.”

سپس توضیح داد که هزار عدد تیله خریده و در یک قوطی جای داده. او گفت”از آن زمان به بعد هر شنبه، یکی از تیله ها را دور انداخته ام. با دقت کردن به کاهش تیله ها، به تمرکز بیشتر روی مسائل مهم در زندگیم قادر شده ام. هیچ چیز نمی توان مثل دیدن این که مهلت شما در این دنیا کاهش می یابد، به شما کمک کند که متوجه اولویت های خود شوید.”

این مرد این چنین به صحبتش خاتمه داد: “قبل از این که صحبتم را تمام کنم و همسر عزیزم را برای صبحانه به رستوران ببرم، می خواهم چیزی را به تو بگویم. امروز صبح من آخرین تیله را از قوطی در آوردم و دور انداختم. فکر می کنم اگر تا شنبه ی آینده زنده بمانم، به معنای آن است که وقت اضافی به من هدیه شده است.”

سخن آخر

این که آیا وقت اضافی به ما داده می شود، در کنترل ما نیست؛ اما این که با وقتی که داریم چه کنیم، در کنترل ماست. اگر با آنچه در اختیارتان است، هدفمندانه عمل کنید، قادرید از زمان و استعدادی که خدا به شما داده است، حداکثر استفاده را ببرید.

می توان بر طبق عقیده دیگران، در دنیا زیست؛
می توان طبق عقاید خود، به تنهایی زیست؛
اما انسان بزرگ در میان انبوه جمعیت،
با ملایمت، استقلال تنها زیستن را حفظ می کند.
رالف والدو امرسون

وقتی به انجام کارهای کوچک مشغول هستید، باید به فکر “کارهای بزرگ” باشید تا همه ی کارهای کوچک در جهتی صحیح پیش بروند.
آ