چگونه در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنیم؟
کنترلکردن خود در شرایط سخت و دشوار زندگی بسیار مهم است. اگر بلد نباشید که در موقع خشمگینشدن، اتفاقات ناگهانی و بهطور کلی زمانهای سخت زندگی، خود را کنترل کنید، خودتان و اطرافیان را به کام رویدادهای تلخ خواهید کشاند. اما چگونه در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنیم و ذهنی آرام داشته باشیم؟
چنین چیزی ممکن و شدنی است؟ بله! فقط غیرممکن، غیرممکن است. پس برای حفظ آرامش در شرایط سخت دور نشدنها و منفیها را خط بکشید و عزمتان را جزم کنید که برای رسیدن به آرامش در شرایط سخت خود را آماده کنید. کافی است که تصمیم بگیرید تا بعد، راهحلها هم یکی یکی خودشان را نشان بدهند. در ادامه به شما یاد میدهیم که چگونه ذهنمان را آرام کنیم و خونسرد بمانیم.
تصمیم بگیریم که قوی باشیم
یکی از روشهای تمرین خونسردی و کنترل خود در شرایط سخت، این است که قوی باشیم. برای قویبودن نیاز به عزمی جزم داریم. لازم است که قبول کنیم که میتوانیم تواناییهای بسیار مهم و ارزشمندی را در شرایط سخت از خود بروز بدهیم.
پس وقتی که تصمیم به قویشدن میگیریم، در دل خود چراغی از اراده و شجاعت روشن خواهد شد. این چراغ، قلبمان را گرم نگه میدارد و باعث میشود که جسورانه پیش برویم. بنابراین در مواجهه با چالشها احساس ضعف و ناتوانی نخواهیم کرد و کنترل را به دستها خواهیم گرفت. ما انسانها مجبور به قویشدن هستیم.
بسیاری از چیزها در این دنیا از کنترلمان خارج هستند و مطابق میلمان پیش نمیروند. پس چاره چیست؟ چاره فقط این است که قوی و قویتر شویم. تصمیمگیری برای قویشدن راهی مناسب در جهت تقویت روحیه در مواجهه با روزگار ناخوشایند است. حذف احساس ضعف در شکوفایی تواناییها نقش مهمی دارد.
با خودمان مهربان باشیم
شکلگیری احساس بد در وجود آدمی نسبت به خودش است که باعث میشود کنترلش را در مواقع مختلف زندگی از دست بدهد. اگر به دنبال این هستید که با تمرین خونسردی به واکنشهای درستی در مواجهه با رویدادهای ناخوشایند برسید، باید تلاش کنید که با خودتان مهربان باشید.
این موضوع بسیار پیچیده و مهم است. شما زمانی کنترل اعصابتان را از دست میدهید که خودتان را از دست میدهید. یعنی چه؟ یعنی زمانی که خود را ناتوان مییابید و احساس میکنید که دیگر مدیریت اوضاع از دستتان خارج است، واکنشهای عصبی و اشتباه نشان میدهید. چاره کار چیست و چطور و چگونه در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنیم ؟
باید یاد بگیریم که با خود مهربان باشیم و به خودمان اجازه تحلیل و تصمیمگیری در شرایط گوناگون بدهیم. زمانی که به رویه مثبت و قوی وجودمان اعتماد میکنیم، در واقع میتوانیم کنترل بیشتری روی اوضاع داشته باشیم.
پس همیشه با خود مهربان باشیم و با کارکردن روی نقاط قوتمان، اعتماد به نفسمان را در زمینههای گوناگون بالا ببریم تا شرایطی پیش بیاید که در رویارویی با هر رویداد ناخوشایندی بتوانیم به خود اعتماد کنیم و با رجوع به ذهن و قلبمان تصمیمها و واکنشهای درست داشته باشیم.
به چیزهایی فکر کنیم که در کنترلمان هستند
یکی از دلایلی که در مواجهه با شرایط ناخوشایند دچار عصبانیت، ترس یا هر واکنش منفی و خارج از کنترل دیگری میشویم، این است که به بخشهایی از مساله میاندیشیم که از کنترلمان خارج است. برای اینکه بتوانیم اوضاع بد را مدیریت کنیم، نیاز به تغییر زاویه نگاهمان داریم.
باید یاد بگیریم که زاویه نگاهمان را در رویدادهای مختلف به سمت بخشهایی بگردانیم که امکان کنترل و مدیریتشان برایمان وجود دارد. با نگاهکردن به چیزهایی که قدرت پیشبینی و مدیریتشان را نداریم، واهمه و ترس به وجودمان راه پیدا میکند.
پس برای حفظ آرامش در شرایط سخت همیشه نهایت تمرکز را بر داشتهها بگذاریم و از طریق بخشهایی که میتوانیم مشکلاتشان را رفع کنیم، وارد حل هر موضوعی شویم. این به ما امنیت خاطر، احساس قدرت و توانایی میدهد. نگاه منفعلانهای که در پس دقتکردن به چیزهای غیرقابلکنترل داریم، ما را نگران و پر از دلهره میکند.
به سختیهای گذشته فکر کنیم
در پاسخ به اینکه چگونه در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنیم باید به این نکته هم اشاره شود که یادآوری گذشتهها هم استراتژی مناسبی خواهد بود. زمانی که یادمان بیاید چطور از سختیهای گذشته نجات پیدا کردهایم و از تلخیها عبور کردهایم، متوجه خواهیم شد که از چالشهای فعلیمان هم گذر خواهیم کرد.
هیچچیز در این دنیا مادامالعمر ادامه پیدا نمیکند. تلخیها و دشواریها هم روزی به سر میرسند. پس اگر کم بیاوریم و جا بزنیم، به خودمان جفا کردهایم و فرصت روزهای شاد آینده را از دست خواهیم داد. این دنیا سیاهی دارد اما باید قبول کرد که سفیدیهایش هم بهشدت خوشایند هستند. پس ارزش آن را دارند که برای رسیدن به آنها بجنگیم.
در آخر
تحمل سختیها، تمرین خونسردی و حفظکردن خود در مقابله با شرایط نامطلوب از ما افرادی بااراده و قوی خواهد ساخت. درخلال سختیهاست که تواناییهایمان را کشف میکنیم وگرنه غنچه نازی که در بستری از چمنهای سبز خفته هرگز نمیتواند تجربه شکفتن را درک کند. برای رسیدن به زیبایی و شکوفایی باید قد بکشد، درد بکشد و از میان بوتهها و شاخههای مختلف مسیر خود به سمت آسمان را باز کند.