دسته‌بندی نشده

زوال عقل چه تأثیری بر برقراری ارتباطات کلامی و غیرکلامی دارد؟

وقتی کسی شروع به صحبت می‌کند اصلا متوجه نمی‌شویم که فرایند پنهان در خروج اصوات، واژه‌ها و جملات چگونه است. آن‌قدر حرف زدن برای‌مان عادی است که تبدیل شدن افکارمان به نمود معنایی کاری ساده به نظر می‌رسد. حتی اصلا به این موضوع به‌شدت پیچیده و البته جذاب، فکر هم نمی‌کنیم. البته زمانی که به کشوری خارجی سفر می‌کنیم یا زمانی که قرار است فیلمی خارجی ببینیم، متوجه می‌شویم که درک زبان چقدر پیچیده و مهم است. توانایی انتقال معنای موردنظر در ذهن به دیگران هم به اندازۀ درک آنچه آنها می‌گویند، پیچیده، جذاب و مهم است. در این مقاله از عملکرد زبان و تخریب این عملکرد در زمان پیری براثرِ زوال عقل می‌پردازیم.

دشوار شدن درک زبان و گفتار

۱. ضعف شنوایی

نخستین گام برای درک زبان و حرف‌های دیگران، استفاده از گوش است. ضعف شنوایی یا کم‌شنوایی ازجمله نواقصی است که با افزایش سن، احتمال وقوعش بیشتر می‌شود. با بالا رفتن سن، جِرم بیشتری در کانال گوش شکل می‌گیرد و روی شنوایی اثرات منفی می‌گذارد. پزشکان عمومی یا دستیاران آنها با شستشوی گوش به‌راحتی می‌توانند این جرم‌ها را از گوش خارج کنند. عفونت گوش می‌تواند پرده گوش و بخش‌های دیگر گوش میانی را هم تخریب کند و آزار بدهد. اگر عفونت گوش به‌سرعت درمان نشود، امکان تخریب دائمی اجزای گوش به وجود می‌آید.

یکی از عمده‌ترین دلایل ناشنوایی در کهنسالی، کاهش شنوایی حسی است. این مشکل به‌واسطۀ تخریب یا آسیب دیدن گوش داخلی و اعصابی از گوش ایجاد می‌شود که وظیفۀ انتقال سیگنال‌های شنوایی را به مغز دارند. استفاده از سمعک، این مشکل را از بین می‌برد.

ارتباط میان فراموشی و مشکلات شنوایی

اکنون سؤال این است که اگر فردی توانایی به خاطر آوردن را نداشته و از سوی دیگر مشکل شنوایی نیز داشته باشد، امکان ایجاد ارتباط میان ضعف شنوایی و فراموشی‌اش وجود خواهد داشت؟

درصورتی‌که فردی دچار فراموشی است و شما به قدرت شنوایی‌ او شک کرده‌اید، باید حتما توانِ شنیدن را در او بررسی کنید. اگر او حرف‌ها را به خاطر نمی‌سپارد و می‌خواهید ببینید که این مشکل در ضعف شنوایی او ریشه دارد یا خیر، بعد از اینکه جمله‌ای را مطرح کردید باید از او بخواهید که آن را دوباره تکرار کند. این کار به توانایی فرد در به خاطر آوردن و یادآوری هم کمک می‌کند. بعد از این بررسی، در صورت لزوم، برایش سمعک تهیه کنید.

حال، اگر فردی از سمعک استفاده کند اما کماکان متوجه منظور دیگران در کلام نشود، چه باید کرد؟ با پیشرفت بیماری زوال عقل، در بیشتر افراد به‌خاطر آسیبی که به لوب گیجگاهی وارد می‌شود، توانایی درک زبان و گفتار از دست می‌رود. برای اینکه بتوانیم با این افراد صحبت کنیم باید از کلمات و جملات ساده‌تری استفاده کنیم. لحن صدا، حالات صورت و حرکات بدن در این میان به کمک‌مان می‌آیند و اجازه می‌دهند که ارتباطی بهتر شکل بگیرد و منظورمان راحت‌تر به بیمار منتقل شود.

۲. نقص در لوب گیجگاهی

بعد از اینکه واژه‌ها را به‌وضوح و درست می‌شنویم، بخش بیرونی و پایینی لوب گیجگاهی وارد عمل می‌شود. کار این بخش این است که از معنای واژه‌ها برای مغز پرده‌برداری و رمزگشایی می‌کند. لوب گیجگاهی در کنار گیجگاه و دقیقا پشت چشم‌ها واقع شده است. این بخش از مغز، علاوه بر درک واژه‌ها، توانایی درک و طبقه‌بندی افراد و چیزهایی را که می‌گویند و می‌شنویم هم دارد.

لوب گیجگاهی، طبقه‌بندی شده است: افراد و اطلاعات مرتبط با آنها در بخش جلویی مغز قرار دارد (مثلا مریم: دوست دانشگاه؛ شهرزاد: همکار اداره؛ نیلوفر: دوست کودکی)؛ اطلاعات مرتبط با حیوانات در بخش میانی لوب گیجگاهی است (شیر: حیوان باغ‌وحش، مرغ: حیوان مزرعه، گربه: حیوان خانگی)؛ اطلاعات مرتبط با اشیا در بخش عقب لوب گیجگاهی وجود دارند (صندلی: اسباب منزل؛ توپ: وسیلۀ ورزشی؛ شانه: وسیلۀ بهداشتی/ آرایشی). این شکل از ذخیرۀ اطلاعات در مغز باعث می‌شود گنجینه و پایگاهی از لغات بسازیم و در صحبت کردن از آنها استفاده کنیم.

در لوب گیجگاهی سمت چپ، عناوین و نام‌ها ذخیره می‌شوند. در لوب راست، ویژگی‌های منتسب به آن نام‌ها مانند مکان‌ واژگان، اندازه‌شان، سبک و سنگینی‌ آنها یا ویژگی‌های دیگری مانند نرمی و سختی آنها ذخیره می‌شود. بنابراین، اگر در هریک از این دو قسمت لوب گیجگاهی، نقص یا مشکلی به وجود بیاید، درک زبان و صحبت کردن و به‌کارگیری زبان برای‌مان دشوار می‌شود.

لوب گیجگاهی راست و کمک به کنترل احساسات و ارتباطات غیرکلامی

به جملات زیر دقت کنید. ما می‌توانیم جمله‌ای مشابه را با احساسات و در شکل‌های متفاوتی ادا کنیم:

جملۀ ساده: او به فروشگاه رفت.

جملۀ پرسشی: او به فروشگاه رفت؟

جملۀ تعجبی: او به فروشگاه رفت!

این سه جمله از اجزایی مشابه ساخته شده‌اند اما شکل‌هایی متفاوت دارند. ایجاد تغییر در معنی جملات مشابه به‌کمک لوب گیجگاهی سمت راست مقدور می‌شود. این بخش از مغز، افراد و اشیا را می‌شناسد اما به‌جای اینکه بفهمد آنها چه کسانی یا چه چیزهایی هستند، احساسی را درک می‌کند که درباره‌شان داریم. مثلا با دیدن یک فرد یا شی‌ء، بررسی می‌کند که آیا آن را دوست داریم، درباره‌اش کنجکاو هستیم یا به نظرمان آزاردهنده است؛ ضمن اینکه، همان‌طور که گفته شد، ویژگی‌های افراد و اشیا هم در این قسمت از مغز شناسایی می‌شود.

از بین رفتن و تخریب معنای واژه‌ها و اشیا در زوال عقل

همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، لوب گیجگاهی سمت چپ مغز وظیفهٔ ذخیره واژه‌های مربوط به اشیا و افراد را دارد و لوب سمت راست هم ویژگی‌ها و کیفیت اشیا و افرادی که در خاطر هستند به‌خوبی در خود ذخیره می‌کند. پس بدیهی است که با آسیب دیدن لوب‌های گیجگاهی مغز بر اثر زوال عقل، امکان دسترسی به این اطلاعات از بین می‌رود.

بنابراین، نه‌تنها یادآوری نام افراد و اشیا دچار مشکل می‌شود بلکه درک ویژگی‌های آنها یعنی ماهیت، کیفیت و کاربردشان نیز ممکن نخواهد بود. امکان وقوع این مشکلات در تمام سطوح ابتلا به زوال عقل وجود دارد، ولی در مراحل میانی و نهاییِ بیماری رایج‌تر است.

۳. نقص در لوب پیشانی

لوپ پیشانی یا قُدامی وظیفۀ ایجاد هماهنگی‌های لازم برای صحبت کردن را بر عهده دارد. این بخش از مغز در ابتدا، ایده و محتوایی را انتخاب می‌کند که قرار است به زبان بیاید و بعد میان این ایده‌ها و محتوا و واژه‌های موجود در لوب گیجگاهی، ارتباط برقرار می‌کند. در نهایت، بخشی از لوب گیجگاهی چپ، کلمات را به آواها بدل می‌کند و آنها را با چیدمان دستوریِ صحیحی به کار می‌برد؛ یعنی قواعد دستوری زبان را برای استفاده از کلمات رعایت می‌کند. بنابراین، با ایجاد نقص لوب پیشانی، مغز در تبدیل معنا به واژه و جملاتی با اسلوب دستوری مشخص ناتوان خواهد شد.

مشکل رایجِ یافتن کلمات، در سطوح مختلف ابتلا به زوال عقل

 

 

یافتن کلمات برای صحبت کردن، در کسانی که به زوال عقل دچار هستند بسیار رایج است. حتی در افرادی که در سطوح میانی ابتلا به این بیماری هستند هم چنین مشکلی وجود دارد. با افزایش سن، معمولا افراد در به یاد آوردن نام افراد، مکان‌ها، کتاب‌ها، فیلم‌ها و به‌طور کلی اسامی خاص دچار مشکل می‌شوند. این موضوع در بیماران مبتلا به زوال عقلی به همۀ کلمات تعمیم پیدا می‌کند و ممکن است کلمات عادی‌ای که در صحبت استفاده می‌شوند هم از یاد بروند.

بیماران مبتلا به این مشکل، در استفادۀ صحیح از واژه‌های مناسب هم دچار مشکل می‌شوند. مثلا نمی‌توانند واژه‌ای درست و دقیق را برای مقصودشان انتخاب کنند (به‌جای گل رُز می‌گویند گُل قرمز) یا برای رسیدن به واژه موردنظر باید مدتی فکر کنند. نزدیکان این افراد معمولا در طول صحبت‌ کردن با آنها وارد می‌شوند و در یافتن واژه‌های مناسب کمک‌شان می‌کنند.

آسیب دیدن لوب گیجگاهی سمت راست و چپ، و لوب پیشانی مغز و از دست رفتن ارتباط مؤثر میان این‌دو در زوال عقل بسیار رایج است. کشف واژه‌های کاملا مناسب و دقیق برای بیان مقصود، در افراد عادی و سالم هم تا حدی دشوار است. برای همین است که وقتی بیمار می‌شویم، خسته‌ایم یا به‌طور کلی حال‌مان آن‌قدر که بایدوشاید خوب نیست، در یافتن واژه‌های کاملا دقیق در صحبت، دچار مشکل می‌شویم. حال، در نظر بگیرید که این فراموشی و دشواری در انتخاب واژه‌ها برای بیماران مبتلا به زوال عقل چقدر دشوارتر است.

ارتباط میان زوال عقل و زبان بدن

 

آیا میان زبان بدن، ارتباطات و زوال عقل ارتباطی وجود دارد؟ وجود مشکل در ادای کلمات و صحبت کردن، ریشه در مشکلاتی در کنترل ماهیچه‌های صوتی دارد. صحبت کردن نتیجۀ همکاری و ارتباط میان زبان، تارهای صوتی، دهان و لب‌هاست. زمانی که زوال عقل بخشی از لوب پیشانی را تخریب می‌کند (آن بخش که سیگنال‌های ارتباطی را به ماهیچه‌های صوتی می‌رساند یا ارتباط میان آنها را برقرار می‌کند)، ادای واژه‌ها و جملات دچار مشکل می‌شود.

سکته‌های مغزی رایج‌ترین اختلالاتی هستند که موجب تخریب این بخش از مغز می‌شوند. در نتیجه، اختلال در صحبت کردن و کلام، بیشتر در زوال عقلی عروقی (vascular dementia) به وقوع می‌پیوندد که ناشی از سکته مغزی است. البته مشکلات و اختلالات عصبی مختلفی می‌توانند باعث بروز مشکلات در صحبت کردن شوند. خستگی، بیماری یا مصرف الکل هم در مواردی موجب چنین مشکلاتی می‌شوند.

درک ارتباطات غیرزبانی و غیرکلامی در بیماران مبتلا به زوال عقل

احساسات و ابعاد دیگر ارتباطات غیرزبانی اغلب در مراحل متوسط و شدید زوال عقل حفظ می‌شود. بنابراین، حتی اگر عزیزان‌تان که به این مشکل دچار شده‌اند، متوجه حرف‌های‌تان نشوند باز هم مهرتان را در کلام درک می‌کنند، شادی لبخندتان را می‌فهمند و متوجه احساس پنهان در نوازش‌های‌تان می‌شوند.

این درک احساسات و زبان بدن دربارۀ واکنش‌های منفی هم وجود دارد. یعنی اگر عصبانیت، ترس و ناراحتی هم در کلام و رفتارتان وجود داشته باشد، بیماران مبتلا به زوال عقل می‌توانند این احساسات را در شما تشخیص بدهند. در واقع، حس از طریق زبان بدن، حالت صورت و لحن صدا به بیمار منتقل می‌شود.

این موضوع در برقراری ارتباط با کسی که زبان‌تان را نمی‌داند هم صادق است. بنابراین در چنین ارتباطاتی هم باید مراقب لحن صدا و زبان بدن‌تان باشید. با در نظر گرفتن این موارد، امکان انتقال بهتر منظورتان به طرف دیگر راحت‌تر و ممکن‌تر می‌شود.

دلایل دیگر اختلال در تکلم در مبتلایان به زوال عقل

 

اگر فرد دارای زوال عقل، در حالت خستگی به‌سختی قادر به ادای کلمات و جملات باشد (به‌شرط مصرف نکردن الکل و مست نبودن)، دچار چه مشکلی شده است؟

بسیاری از انواع زوال عقل ازجمله زوال عقل عروقی می‌تواند باعث بروز مشکل در صحبت کردن شود. البته دلایل دیگری هم برای چنین مسئله‌ای وجود دارد. مثلا مصرف برخی از داروها دارای عوارضی جانبی به‌شکل مشکل در تکلم است. در هر حال، بعد از مشاهدۀ چنین چیزی در عزیزان‌تان حتما او را نزد پزشک ببرید.

اگر این مشکل در تکلم در خلال صحبت کردن فرد، به‌شکلی ناگهانی رخ بدهد یا بعد از بیدار شدن از خواب، این‌گونه صحبت کند باید سریعا به پزشک یا مرکز فوریت‌های پزشکی مراجعه شود؛ زیرا امکان دارد این تغییر در کلام به‌واسطۀ بروز سکته مغزی به وجود آمده باشد.

منبع:چطور

 

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *