۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳
روانشناسی

مردانگی سمی چیست؛ پیامدها و روش مقابله با آن

حتما جمله «مرد که گریه نمی‌کند» را شنیده‌اید، جمله‌ای که پدرها یا پدربزرگ‌های ما بارها آن را در دوره کودکی  به پسربچه‌های خود  می‌گفته‌اند. این جمله بیانگر نوعی تعریف کلیشه‌ای از مردانگی است. مرد کسی است که احساسات و آسیب پذیری‌اش را پنهان کند و همواره چهره‌ای محکم و سرسخت از خودش نشان دهد. شاید شما چه زن و چه مرد فکر کنید که همین طور است؛ مرد باید چنین باشد، اما باید گفت که جامعه امروز چنین تعریفی از مرد را نمی‌پذیرد، بلکه آن را برای سلامت روان و جسم مرد مضر هم می‌داند. اگر می‌خواهید بدانید مردانگی سمی چیست و چه پیامدهایی دارد، این مقاله را بخوانید.

مردانگی سمی یعنی چه؟

مردانگی سمی نوعی فشار روانی بر مردان است که آنها را وادار می‌کند تا به گونه‌ای خاص فکر و رفتار کنند. این افکار، کلیشه‌های ذهنی و رفتارها اغلب برای خود فرد و دیگران مضر است. تعاریف گوناگونی از مردانگی سمی ارائه شده است. محققان سه عنصر اساسی این مردانگی را به صورت زیر تعریف می‌کنند:

  1. سرسختی: مردان باید سرسخت، از نظر بدنی قوی و از نظر عاطفی سرسخت باشند. مردان نباید احساساتی شوند و همیشه باید خشن رفتار کنند.
  2. ضدزنانگی: مردان باید تمام احساسات و رفتارهایی را که به زنان نسبت داده می‌شود، کنار بگذارند. برای مثال یک مرد نباید احساسات خود را بروز دهد یا درخواست کمک را بپذیرد.
  3. قدرت: مردان باید برای کسب قدرت و ثروت و جایگاه اجتماعی کار کنند.

براساس این تعریف، اگر مردی این عناصر را نداشته باشد، یک مرد واقعی نیست. نکته اینجاست که این عناصر لزوما در تمامی جوامع به‌طور یکسان در نظر گرفته نمی‌شوند. برای مثال ممکن است نگرش یا رفتاری در یک جامعه، مردانه به نظر برسد، اما در جامعه دیگر چنین نباشد. با این حال باید گفت که سه عنصر طرح‌شده به‌طور مشترک در بسیاری از جوامع مشاهده شده است.

مثال‌هایی از مردانگی سمی

برای درک بهتر مردانگی یا نرینگی سمی، به مثال‌های زیر دقت کنید:

پسری در مدرسه از سوی پسرهای دیگر به‌دلیل رفتارهایی که زنانه قلمداد می‌شود، مورد آزار و قلدری قرار می‌گیرد.

پسربچه‌ای گریه می‌کند و پدرش بر سر او فریاد می‌زند که مردان گریه نمی‌کنند. در حالتی دیگر از او می‌خواهد که مرد باشد و خودش را جمع‌وجور کند، به این معنا که احساسات خودش را نشان ندهد.

مردی برای همسرش تعیین تکلیف می‌کند که با چه کسی رفت‌وآمد کند یا چه لباسی بپوشد یا نپوشد.

مردی از مطرح‌کردن نگرانی‌ها و احساساتش با شریک عاطفی‌اش می‌ترسد، چراکه فکر می‌کند این کار او را ضعیف نشان می‌دهد.

مردی با وجود مشکلات روحی و روانی حاضر به مراجعه به روان‌شناس نیست چون این کار را نشانه ضعف و به‌دور از مردانگی می‌داند.

مثال‌های فراوان دیگری را نیز می‌توان درباره رفتارها و نگرش‌های ذهنی مرتبط با این نوع از مردانگی مطرح کرد.

آیا مردانگی به هر شکل از آن سمی است؟

برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید نگاهی به تاریخچه مردانگی بیندازیم. آنچه به آن مردانگی می‌گوییم، قدمتی به‌اندازه گونه انسان دارد. انسان‌های اولیهٔ موفق آنهایی بودند که ویژگی‌هایی مانند قدرت بدنی و اراده قوی را باهم ترکیب می‌کردند. آنها می‌توانستند بر دیگران مسلط شده و نسل خود را حفظ کنند. اجداد ما با ویژگی‌هایی مانند خشونت و قدرت بدنی می‌جنگیدند و شکار می‌کردند. در نتیجه برای جامعه انسانی اولیه، این ویژگی‌های مردانه بسیار مهم و ارزشمند تلقی می‌شد.

این وضعیت تا قرن‌ها ادامه داشت. تنها همین اواخر یعنی دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی بود که روان‌شناسان و جامعه مدرن این ویژگی‌ها را ناسازگار با دنیای جدید تلقی کردند. با این حال این کلیشه‌های هزاران‌ساله به‌راحتی از اذهان پاک نمی‌شوند. آنچه مردانگی را سمی می‌کند، فشاری است که این کلیشه‌ها به مردان می‌آورد تا آنها حتما براساس این هنجارها رفتار کنند. اگر مردی حس کند فاقد ویژگی‌های مردانگی است، دراین حالت ممکن است دست به تکانشگری یا رفتارهای تکانشی شدیدی بزند تا مردانگی‌اش را ثابت کند. اینجاست که مردانگی سمی شده و برای فرد و جامعه مضر و گاه خطرآفرین می‌شود.

یکی از اجناس بشر، مرد بودن است. پس داشتن ویژگی‌های مردانه به‌خودی‌خود مضر یا سمی نیست چراکه بخشی از طبیعت انسان است. مسئله زمانی به مشکل تبدیل می‌شود که مردان بخواهند این ویژگی‌ها را به شکل شدید و در مغایرت با ارزش‌های جامعه مدرن به کار ببرند. به زبان ساده، وقتی این ویژگی‌ها به‌صورت ارزش و با تعریف یکسان برای تمام مردان به کار برود، اینجاست که مردانگی سمی بروز می‌کند.

مردانگی سمی چگونه گسترش می‌یابد؟

یکی از ویژگی‌های این نوع از مردانگی که باعث گسترش آن بین مردان در جوامع گوناگون می‌شود، ترویج افکار و رفتارهای آن به‌عنوان امری مثبت و خواستنی است. بسیاری از مردانی که این نگرش‌ها و رفتارهای سمی را دنبال می‌کنند، آن را امری مثبت و طبیعی می‌دانند. برای مثال یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ نشان داد که هرچه مردان بیشتر به کلیشه‌های مردانگی اعتقاد داشته باشند، احتمال بیشتری دارد که رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد مخدر و الکل انجام دهند. همچنین این مردان بسیار کمتر از دیگران، سبزیجات مصرف می‌کنند. مردان این مطالعه رفتارهای پرخطر یا اشتباه خود را هنجارهای طبیعی مردانه می‌دانستند.

پیامدهای مردانگی سمی کدام‌اند؟

پیامدهای مردانگی سمی

پیامدهای نرینگی سمی را می‌توان در بخش‌های مختلف ارزیابی کرد. در ادامه به چند بخش از این پیامدها اشاره می‌کنیم:

۱. تعصبات فکری درباره سلامتی روحی و جسمی

مردانگی سمی مراجعه به روان‌شناس پزشک و چکاپ سالیانه را کاری ضدمردانه معرفی می‌کند. از این رو بسیاری از مردان درگیر با این کلیشه، به‌جای مراجعه به متخصص و درمان مشکلات، آنها را مخفی می‌کنند. این باعث حل مشکلات نمی‌شود. در نتیجه چنین مردانی برای فرار یا سرکوب مشکل، به سوءمصرف مواد مخدر یا الکل و خوددرمانی روی می‌آورند. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۵ نشان داده که مردانگی سمی، باعث کاهش مراجعه مردان به پزشکان در مقایسه با مردان با نگرش‌های منعطف‌تر شده است.

از سوی دیگر در این مردانگی، صحبت کردن مردان درباره عواطفشان امری ناپسند تلقی می‌شود. بنابراین مردان مبتلا به این کلیشه، از سخن‌گفتن و درددل‌کردن درباره مسائل روانی خودداری می‌کنند. این موضوع می‌تواند به مواردی مانند افسردگی، اضطراب، سوءمصرف مواد مخدر و الکل و پرخاشگری بیشتر آنها منجر شود.

۲. تعصبات فکری درباره نژاد، جنسیت و رنگ پوست

یکی از پیامدهای جامعه‌شناختی نرینگی سمی، وجود افکار نژادپرستانه و کلیشه‌های جنسی و جنسیتی است. مردانی که این مدل فکری را دنبال می‌کنند، نسبت به سایر گروه‌های متفاوت از خود، نگرش و رفتار نامناسب‌تری دارند. برای مثال یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ بین دانشجویان کالج‌های ایالات متحده نشان داد که از نظر دانشجوها، مردان آسیایی ـ آمریکایی مردانگی کمتری نسبت به همکلاسی‌های سفیدپوست یا سیاه‌پوست آمریکایی‌شان دارند.

مطالعه دیگری در سال ۲۰۱۶ بین مردان سیاه پوست امریکایی نشان داد که مردانگی سمی در بین آنها می‌تواند به فشار خون بالا و افسردگی منجر شود. این مردان فکر می‌کنند که باید همواره سرسخت به نظر برسند. از این رو به‌جای استراحت و خودمراقبتی، در شرایط سخت نیز همچنان به کارکردن ادامه می‌دهند.

کودکان پسر از هر نژاد و رنگ، اگر مطابق آنچه که مردانه نامیده می‌شود رفتار نکنند، شاید مورد آزار و اذیت و تمسخر دیگر همسالان قرار بگیرند.

۳. تمایل کمتر برای کمک به دیگران

مردانی که خود را با ویژگی‌های نرینگی سمی توصیف می‌کنند، کمتر تمایل دارند به دیگران در موقعیت‌های مختلف کمک کنند. برای مثال این مردان هنگام مشاهده قلدری و حمله شخصی به دیگران، کمتر مداخله می‌کنند.

براساس یک تحقیق در سال ۲۰۱۹، مردانگی سمی می‌تواند مانع از کمک‌کردن به قربانیان یک حادثه و ایستادگی در برابر مهاجمان شود. مردانی که مرد بودن را در قدرت و خشونت می‌بینند کمتر احتمال دارد که هنگام مشاهده آزار و اذیت جنسی زنان مداخله کنند. این تحقیق نشان داد که مردانی با بیشترین نگرش‌های مردانگی سمی، کمتر در چنین شرایطی مداخله می‌کنند به‌خصوص اگر فکر کنند که مداخله آنها ممکن است ویژگی‌های مردانه آنها را زیر سؤال ببرد.

سایر پیامدهای نرینگی سمی را می‌توان در کلمات زیر خلاصه کرد:

پرخاشگری؛

رفتار کنترلگرانه جنسی؛

سرکوب یا عدم نمایش احساسات؛

نیاز به کنترل دیگران یا تسلط بر آنها؛

تمایل به خشونت و تشویق به آن؛

انزوا؛

همدلی اندک با دیگران؛

علاقه به القاب و عناوین؛

شوونیسم و جنسیت‌گرایی.

چطور می‌توان با مردانگی سمی و کلیشه‌های جنسیتی مقابله کرد؟

مقابله با مردانگی سمی

فشار اجتماعی، انتظارات اشتباه خانواده، شریک عاطفی و مذهب می‌تواند مرد را به‌سمت مردانگی سمی بکشاند. گرچه برخی از گروه‌های اجتماعی، سیاسی و مذهبی تعاریف و استانداردهایی برای مردانگی سالم تعریف کرده‌اند، بهتر است هر مردی تعریف خود را از مردانگی بسازد و به هویتش شکل دهد.

جامعه مدرن امروز، تجربه‌های زیر را برای مردان مفید و مجاز می‌شمرد:

تجربه احساسات گوناگون؛

استقلال و خوداتکایی؛

آسیب‌پذیری به‌معنای پذیرش اینکه هر انسانی چه مرد چه زن می‌تواند آسیب ببیند؛

همکاری و همدلی؛

مهربانی؛

دگرپذیری و تساهل.

پیروی از این موارد به‌معنای کنارگذاشتن ویژگی‌های سنتی مردانه مانند قدرت بدنی و سرسختی نیست. چه‌بسا این ویژگی‌ها نیز اگر به‌شکل صحیح در زندگی به کار گرفته شوند، به مرد یا زن کمک می‌کنند تا از مشکلات زندگی عبور کند. با این حال باید مراقب بود تا این ویژگی‌ها به مردان تحمیل نشود یا تمام هویت مردان را تعریف نکند.

یکی از روش‌های مواجهه و تعدیل مردانگی سمی، خودشناسی و مطالعه است. هرچه پسران با ارزش‌های جدید مبتنی بر دگرپذیری و تساهل آشنا شوند، کمتر به دام نرینگی سمی می‌افتند. واکاوی رفتارها و شناسایی موارد پرخطر از سوی معلمان، مشاوران و والدین نیز می‌تواند به اصلاح رفتارها و کلیشه‌های غلط شکل‌گرفته در پسران نوجوان کمک کند.

شما چه تجربه‌ای دارید؟

به‌عنوان مرد یا زن، شما چه تجربه‌ای از مردانگی سمی دارید؟ آیا با مردانی روبه‌رو شدید که این ویژگی‌ها را داشته باشند؟ جامعه ما را چطور می‌بینید؟ به‌نظر شما برای زدودن مردانگی سمی و آموزش مردانگی سالم در جامعه چه کارهایی می‌توان انجام داد؟ صحبت‌های خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

منبع:روانشناسی

 


Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *